حلال و حرام مالی صفحه 516

صفحه 516

پنج سال از عمرم را در تهران و در سفرها کنار ایشان بودم، من که در آن بیست و پنج سال حتی یک گناه صغیره از او ندیدم. حدّاقل دو ساعت از نیمه شب را مثل مادر داغدیده در نماز شب گریه می کرد و چقدر پاک زندگی می کرد. ایشان برایم گفت:

مردی از اولیای خدا به من گفت: در یک مکاشفه، به محضر مبارک حضرت سیدالشهدا علیه السلام مشرف شدم، دیدم بدن حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام سالم است، فقط بخشی از بدن آن حضرت زخم است، عرض کردم: یابن رسول الله! هزار و پانصد سال است که شما شهید شده اید، این زخم ها هنوز خوب نشده است؟ فرمود: نمی گذارند خوب بشود. گفتم: چه کسانی نمی گذارند خوب بشود؟ گفت:

همین افرادی که روی منبرها دروغ می خوانند، این دروغ ها بدن مرا زخم می کند و نمی گذارند خوب بشود.

کتاب های معتبر ما برای ذکر مصیبت مانند «ارشاد» مفید، «لهوف» سید بن طاوس، «الذّریعه» ، «نفس المهموم» و «منتهی الآمال» است. مردم با ذکر مصیبت درست، بیشتر گریه می کنند، نیاز نیست که این همه دروغ گفته شود.

ناراحتی ائمه علیهم السلام از افراد حرام خوار

یک رفیق خیلی خوب داشتم. به من گفت: زمان شاه با خانواده به مشهد رفتم که ده روز بمانم. یک نفر به من گفت: اگر اتاق می خواهی برو از فلانی اجاره کن، جای خوب و تمیزی است. رفتم پیش صاحب خانه، به من گفت: الان مسافر دارم، دو تا از اتاق های من فردا شب خالی می شود. برای شب اول یک جایی را موقت گرفتیم تا فردا شب.

شب وجود مبارک حضرت رضا علیه السلام را در خواب دیدم، یک طرف ایستاده بودند، فردی که سری کاملاً شبیه خوک داشت طرف دیگری ایستاده بود. امام هشتم علیه السلام با ناراحتی به من گفتند: در این ده روز می خواهی در خانه او بروی؟ از او

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه