ارزش عمر و راه هزینه آن (مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان) صفحه 13

صفحه 13

این رفیق ها برای خدا و به خاطر محبت به تو، عیب تو را فقط به خودت می گویند. بلند گو نیستند که عیب تو را ببرند و پخش کنند و در ظاهر به شما ارادت نشان دهند.

«یُخْلِصُونَ لَکُمْ فِی الباطِنِ»

ادامۀ حکایت نظام الملک با فارابی

باورود خواجه نظام الملک، تمام جلسه نشینان تعجب کردند که این آقا چگونه در جلسه راه پیدا کرده است. چرا مأموران نبودند که جلوی او را بگیرند. هر کس در ذهن خود چیزی گفت.

دیدند خواجه نظام الملک تمام قد بلند شد و از ابونصر فارابی استقبال کرد و او را آورد و کنار خود نشاند و از او اجازه گرفت که ما جلسه را ادامه بدهیم؟ جلسه تمام شد. آن شخص در گوش خواجه دو کلمه حرف زد و رفت. خواجه نیز تا جلوی درب بدرقه اش کرد.

گفتند: ای خواجه! او چه کسی بود که تا به حال به ما این گونه احترام نکرده ای که به او کردی؟ گفت: همۀ شما مانند تیشه به ریشۀ من هستید، چون متملّق هستید و همیشه از خوبی های من حرف می زنید، اما او عالم، عارف و آگاهی است که فقط عیب های مرا به من می گوید. او مرا می سازد و اصلاح می کند. چنین کسی موجود ارزشمندی است.

من باید در مقابل چنین رفیقی اهل قبول و پذیرش باشم. عیبی که خودم نمی بینم و کسی دیگر می بیند و به من می گوید، باید دست او را ببوسم و از او تشکر نیز بکنم و بگویم: خدا رحمتت کند. اگر به من نمی گفتی، زخم این عیب بزرگ و بزرگتر می شد و ما را از نظر رحمت خاص خدا دور می کرد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه