ارزش عمر و راه هزینه آن (مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان) صفحه 157

صفحه 157

1- نساء (4):100؛ «و کسی که از خانه خود به قصد مهاجرت به سوی خدا و پیامبرش بیرون رود، سپس مرگ او را دریابد، مسلماً پاداشش بر خداست.»

صبح صادق دارد طلوع می کند - گفتم: مگر چه چیزی را از دست دادی؟ گفت:

دارم دق می کنم که من هشتاد سال است که نماز شبم ترک نشده، اما امشب این نماز از دست من رفت. وقتی به او گفتم: هنوز دو ساعت به اذان صبح مانده است، از خوشحالی داشت پر می زد.

این لذت ها را به آدم می چشانند که واقعاً از عبادات لذت می برد. از زحمات، کار کردن، رسیدگی به خانواده. کسل، غصه دار و رنجیده خاطر نیست. پیر که می شود، باز برای عبادت و خدمت سر حال است.

پایکوبان، دست افشان می روم تا بر سلطان خوبان می روم(1)

شعاعی از آن لذت های بی نهایت را به آدم می چشانند:

«فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللّهِ وَ کانَ اللّهُ غَفُوراً رَحِیماً»(2)

غیر از این که پاداش این ها بر عهدۀ خودم است، در پروندۀ آنان نیز گناهی را نمی گذارم بماند. همه را می آمرزم و رحمتم را نصیب آنها می کنم.

این پاداش برای زمانی است که عمر در دو راه هزینه می شود؛ عبادت و خدمت، که انسان را به تجارتی با سودهای بی نهایت وصل می کند.

غارتگران سرمایۀ عمر

اما اگر عمر در معرض غارت شیطان، شهوت، هوای نفس و مخصوصاً رفیق بد و دوست ناباب برود، البته دوست که نه، از تنگی قافیه می گویند دوست، دشمن ناباب است و الا اگر دوست باشد، این همه به آدم ضربه نمی زند که دنیا و آخرت آدم را به باد دهد.

اگر عمر در تصرف این چهار عنصر (شیطان، شهوت، هوای نفس، همنشین ناباب) قرار بگیرد، انسان دچار خسارت هایی می شود که الی الابد قابل جبران

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه