قصه های اسلامی ماه (مرد خسیس) صفحه 48

صفحه 48

1- مروج الذهب ج2 طبع قدیم صفحه 0292

کودک زیرک

فردا معلوم میشود !

شاگردان همه روزه گرد استاد دانا و خردمند خود جمع می شدند و او هم مانند یک پدر مهربان به آنان درس می داد و در ضمن سعی میکرد که از نظر معنوی و روانی نیز آنان را پرورش دهد و از فطریات پاک آنان بهره برداری کند و افکار آنان را روشن و درخشان سازد تا افرادی با ایمان و بافضیلت گردند . استاد در احترامات و نوازش های خود هیچگاه جنبه مادی کودکانه وضع پدر و مادر آنها را در نظر نمی گرفت ، به همین جهت در میان تمام آن اطفال یکی از آنها ص : 51

که دارای افکار روشن تر و روحیات بهتری بود بیشتر احترام و توجه میکرد .

شاگردان از این مطلب ناراحت شدند و رسما به استاد اعتراض کردند ، که جهت امتیازی برتر داشتن او بر ما چیست ؟

استاد دانا برای اینکه شاگردان به امتیاز معنوی و افکار روشن آن شاگرد پی ببرند و بی جهت عقده ی حسادت آنها تحریک نگردد و به استاد بد بین نگردند گفت: فردا برای شما مطلب را روشن می سازم .

فردا تمام شاگردان برای فهمیدن علت برتری آن شاگرد در محضر استاد اجتماع کردند . استاد هم به هر کدام از آنها مرغی داد و گفت هر کدام بروید در جائی که کسی نیست مرغ را سر بریده بیاورید .

شاگردان هر کدام به گوشه ی خلوتی رفتند و مرغ خود را سر بریدند و نزد داستاد آوردند ولی شاگردی که استاد به او بیشتر احترام می گذاشت چون دارای فکر روشن و ایمان و نیروی معنوی بود هرکجا رفت جای خلوتی پیدا نکرد زیرا

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه