قصه های اسلامی ماه (مرد خسیس) صفحه 51

صفحه 51

زن فداکار

موی سرم را ...

ابوقدامئ شامی می گوید: من در یکی از جنگ ها فرمانده لشکر اسلام بودم وارد شهری شده و در اجتماعی برای تحریک مردم به جهاد در راه خدا سخنرانی کردم و قسمتی از ثواب های جهاد در راه خدا را بیان کردم .

وقتی که سخنانم به پایان رسید و سوار بر اسبم گشتم که به منزل خویش بروم دیدم زنی فریاد زد ابوقدامه ! من اعتنائی نکردم تا اینکه گفت: این بی اعتنائی روش مردمان درستکار نیست ! من ایستادم زن رسید و بسته ای بایک کاغذ به من داد و برگشت .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه