قصه های اسلامی ماه (مرد خسیس) صفحه 93

صفحه 93

را مأمور کرد آنها را با کتاب کلیات جامی برای سلطان یعقوب ببرد و به وی دستور داد در کتابخانه رفته و کتاب کلیات را از کتابدار بگیرد و در ضمن هدایا به آذربایجان ببرد!

امیرحسین نزد کتابدار رفت و کلیات را خواست . اتفاقا کتابدار فتوحات مکیه را که از نظر جلد و قطر شبیه کلیات جامی بود اشتباها بدست او داد. امیر حسین هم در آن را باز نکرد و در توشه خود گذاشته بطرف آذربایجان حرکت کرد!

توسل به دروغ ؟

وقتی که در پیشگاه سلطان یعقوب رفت وی گفت راستی در این راه از خراسان تا آذربایجان خیلی خسته شده ای و سزاوار تقدیر می باشید .

امیرحسین با اینکه در کتابرا هم باز نکرده بود که لااقل متوجه شود کتاب را اشتباه آورده است ، برای اینکه خود را اهل مطالعه و مطالب علمی قلمداد کند و به پندار خویش شخصیتی بدست آورد و ضمنا مژده آوردن کتاب کلیات جامی را هم بدهد که مورد مزید تقدیر و تشکر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه