کتاب توحید - دفتر اول: اثبات صانع صفحه 48

صفحه 48

می شود، امّا آیا لازمه ی تنزیه او از کمالات، نسبت دادن به نوعی نقص و محدودیّت به صانع نیست؟

اشکال ارتفاع نقیضین و پاسخ آن

گاهی می گویند اگر صفات نقص همچون جهل را از صانع نفی می کنیم، هیچ اشکالی لازم نمی آید ولی اگر علم را که یک کمال است از او سلب نماییم، لازمه اش این است که او را جاهل بدانیم. علم و جهل نقیضین هستند، اگر یکی نفی شود، دیگری اثبات می گردد. همان طور که اجتماعی نقیضین محال است، ارتفاع هر دو نیز (از موضوع واحد) امکان ندارد. یعنی نمی توانیم بگوییم چیزی نه عالم است نه جاهل (به فرض این که مراد از جهل، عدم علم باشد) اگر جاهل نباشد، عالم است و اگر عالم نباشد حتماً جاهل است. بنابراین لازمه ی نفی علم از صانع، نسبت دادن جهل به اوست.

برای روشن شدن حقّ مطلب باید ببینیم که وقتی کمالی همچون علم را از صانع متعال نفی می کنیم، در حقیقت او را از چه چیزی تنزیه می کنیم. با توضیحات گذشته فهمیدیم که ما آن حقیقت نوریّ الذّات را که در ذاتش نیاز و اتّکا به غیر، می باشد از صانع سلب می کنیم و هیچ تلقّی و تصوّر دیگری هم از علم – به عنوان چیزی که برای ما کمال است – غیر از این نداریم، عقل، ما را به این تنزیه ملزم می نماید، چون نسبت دادن این حقیقت نوری به صانع متعال نقص او محسوب می شود. مُفاد این تنزیه این است که ما عقلاً نمی توانیم علمی را که در ذاتش وابستگی و اتّکا به غیر هست، به صانع متعال نسبت دهیم، پس ما با این تنزیه او را جاهل ندانسته ایم، بلکه صرفاً علم نوریّ الذّاتی که خود را به آن عالم می یابیم، از صانع نفی کرده ایم و این تنزیه، نفی هر گونه علمی را از او نمی کند.

توضیح این مطلب این است که جهل یعنی نادانی و نقیض آن مطلق علم است که شامل هر گونه آگاهی میشود. ما اگر نوعی خاصّی از علم را که در مصنوعات مشاهده می کنیم، از صانع نفی کنیم، لازم نمی آید که او را جاهل بدانیم. بله، جهل نقیض علم است، امّا مطلق جهل با مطلق علم نقیض یکدیگرند؛ نه مطلق جهل با نوع خاصّی از

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه