امدادهای غیبی صفحه 84

صفحه 84

آن کردار، خداوند لطف خویش را شامل حالم کرد. از آن پس هر درسی که می خواندم برایم به راحتی مفهوم می شد.(1)

و نیز ایشان فرموده اند:

هنگامی که به قصد ادامه تحصیل علوم اسلامی، به نجف اشرف حرکت کردم، از وضع آن جا بی اطلاع بودم. نمی دانستم کجا بروم و چه بکنم. در بین راه همواره در فکر بودم که چه درسی بخوانم، پیش کدام استاد بروم. وقتی به نجف رسیدم، رو کردم به قُبّه و بارگاه علی علیه السلام و عرض کردم یا علی! از شما می خواهم که مرا به آن چه صلاحم است راهنمایی کنید. منزلی اجاره کرده ودر آن ساکن شدم. در همان روزهای اول در منزل نشسته بودم و به آینده ی خود فکر می کردم، ناگهان یکی از علمای بزرگ به خانه ی ما آمد وبه ما خیر مقدم گفت. چهره ای داشت بسیار جذّاب و نورانی. با من به گفت گو نشست. من در آن مجلس شیفته اخلاق او شدم و تا مدتی که در نجف بودم از محضر آن عالم باتقوا استفاده نمودم. ایشان آیه اللّه قاضی طباطبایی بودند و در حقیقت عنایت مولایم علی علیه السلام مرا به او رساند.(2)

آیه اللّه العظمی بروجردی

آیه اللّه العظمی بروجردی

آیت اللّه العظمی بروجردی فرموده اند:

دورانی که در بروجرد بودم، زمانی چشمانم کم نور شده بود و به شدت درد می کرد، تا این که روز عاشورا، هنگامی که دسته های عزاداری در شهر به راه افتاده بود، مقداری گِل از روی سر یکی از بچه ها _ که به نشانِ عزاداری به سر خود گِل مالیده بود _ برداشتم و به چشمان خود کشیدم. در نتیجه، فورا چشمانم دید و نور خودرا باز یافت و دردش تمام شد.(3)


1- طبیب عاشقان، ص 37.
2- سیمای فرزانگان، ص 92.
3- سیمای فرزانگان، ص 186.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه