امدادهای غیبی صفحه 86

صفحه 86

بصیرت می بخشد؛ دیده ی برزخی اش روشن می شود و آن چه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند می بیند و می شنود.(1)

آیت اللّه خوانساری و نماز باران

آیت اللّه خوانساری و نماز باران

در سال 1362 ه . ق که ایران در اشغال قوای متفقین بود، گروهی از سربازان انگلیسی و آمریکایی در محله «خاکفرج» قم اقامت داشتند. چون مدّتی باران نیامده بود و مردم در سختی و بی آبی قرار داشتند، از آیه اللّه سید محمّدتقی خوانساری می خواهند که طبق رسوم اسلامی، با آن ها نماز باران بخواند تا خداوند باران رحمت خود را فرو فرستد. آن مرحوم پذیرفته و به همراه 20 هزار نفر جمعیت شهر، در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان به سوی جایگاه نماز در خاکفرج حرکت می کنند...

آیه اللّه خوانساری دو روز پیاپی به نماز باران می ایستند و در روز دوم با این که هیچ گونه نشانی از باریدن باران نبود و حتی فرماندهان متفقین، آنان را مسخره می کردند، ناگهان بعد از نماز، توده های ابر در آسمان متراکم می شود و قبل از رسیدن مردم به خانه هایشان، باران شدیدی می بارد و فورا خبر آن به وسیله خبرنگاران و... دردنیا پخش می شود.(2)

شیخ بهایی

شیخ بهایی

ایشان می نویسند: روزی در منطقه ما برف زیادی باریده بود و پدربزرگ ما _ شیخ شمس الدین _ برای برطرف کردن گرسنگی غذایی نمی یافتند، به طوری که کودکان با گریه و زاری غذا می خواستند. پدربزرگمان به همسرش می گوید: بچه ها را ساکت کن تا از خداوند درخواست غذا کنم. آن گاه، مادربزرگم مقداری برف برداشته و می گوید: این نان است که الان برای شما خواهم پخت. سپس تنور راروشن کرده و برف را به شکل چانه در می آورد و به تنور می زند، تا بچه ها با دیدن آن مطمئن شوند. این در حالی بود


1- کیمیای محبت، ص 83.
2- کرامات علما، عبدالرحمان باقرزاده، ص 171.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه