امدادهای غیبی صفحه 87

صفحه 87

که پدربزرگم مشغول به دعا بود. پس از مدّت کمی از عنایت الهی چانه های خمیر در تنور نمایان می شود و نان های آماده نصیب آنان می گردد.(1)

قاضی طباطبایی

قاضی طباطبایی

مرحوم شیخ علی محمّد بروجردی _ از شاگردان آقای قاضی _ نقل کرده اند: روزی در نجف اشرف در منزل نشسته بودم که حال عجیبی به من رخ داد، طوری که انگار یکی مانع نشستن من می شد و هرچه به اطراف می نگریستم کسی یا چیزی را نمی دیدم. تا این که احساس کردم توان نشستن ندارم، اهل منزل هم از حالت من شگفت زده شدند؛ هیچ نگفتم و با کیسه پولی که داشتم، فورا از منزل خارج شدم. انگار کسی مرا از پشت حرکت می داد. در مسیری ناخواسته به راه افتادم، مقداری که رفتم به مرحوم آقای قاضی رسیدم که کنار کوچه ایستاده بود. به سوی ایشان رفتم. ایشان فرمودند: «بنده می خواستم مقداری میوه و خوراک تهیه کنم، ولی دیدم پول ندارم، همین جا ایستادم تا خداوند گشایشی فرماید». سپس با خوش حالی مقدار پولی به ایشان تقدیم کردم.(2)

آیت اللّه حائری یزدی

آیت اللّه حائری یزدی

ایشان ویژگی های اخلاقی و سجایای بسیاری داشتند. از ویژگی های بارز او شدّت ارادتش به پیامبر و خاندانش به ویژه سالار شهیدان حضرت حسین علیه السلام بود. ایشان نقل می کنند:

هنگامی که در کربلا بودم، شبی در خواب دیدم که فردی به من گفت: «شیخ عبدالکریم کارهایت را ردیف کن که تا سه روز دیگر از دنیا خواهی رفت». از خواب برخاستم و غرق در حیرت گشتم. ولی بدان خواب توجه زیادی نکردم. شب سه شنبه بود که این خواب را دیدم. روز سه شنبه و چهارشنبه را به درس رفتم و کوشیدم خواب را


1- کرامات علما، ص 17.
2- شرح حال علامه قاضی، محمود طیّار مراغی و صادق حسن زاده، ص 27.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه