یک گام تا خدا : مباحثی پیرامون تکبر و خودخواهی صفحه 60

صفحه 60

و رفت. خواست همانجا به حضرت موسی بگوید که محل قرار همین جاست، باید بگردیم و آن استاد و معلم را پیدا کنیم. ولی چون ایشان خوابیده بود، گفت: حالا خواب است، بعداً که بیدار شد می گویم. بعد که از خواب بلند شد، فراموش کرد بگوید.

بلند شدند و مسافت زیادی راه رفتند. حضرت موسی گفت: من گرسنه ام، ماهی را بیاور بخوریم. گفت: فراموش کردم. ماهی همانجا که خوابیده بودید به دریا پرید و رفت. موسی گفت: نشانه ای که خدا گفته بود آنجا بود. دوباره بعد از طی مسافت زیادی به جایگاه قبلی برگشتند. قرآن می فرماید:

«فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَیْنَاهُ رَحْمَهً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا»(1) بنده ای از بندگان ما را یافتند که از جانب خود به او رحمتی عطا کرده و از نزد خود بدو دانشی آموخته بودیم. آن شخص حضرت خضر پیغمبر بود. فرموده اند: نام حضرت خضر را که می برید، به او سلام بدهید: «السَّلَامُ عَلی خِضرِ النَّبی!» در روایات آمده است که این پیغمبر هم همراه امام زمان لا است. آب حیات نوشیده و عمر جاودانه پیدا کرده است.

پیروی و تعلیم

آنجا که رسیدند حضرت خضر را ملاقات کردند. از اینجا به بعد حضرت موسی تنها آمده است و یوشع همراه او نیست. به حضرت خضر گفت:


1- سوره کهف، آیه 65.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه