- مقدمه 1
- اشاره 3
- معنی «عالَم» 4
- عبور از ماهیات 6
- ارتباط جنبه ی وحدانی انسان با أحد 9
- عالم دینی و واردشدن در بقای خود 12
- بودنِ متصل به مقصد 16
- دستورات دینی و عالَم دینی 18
- عالم دینی و کشف جایگاه احکام الهی 21
- عبادات؛ عامل ورود به عالَم وحدت 24
- وقتی انسان جای خود را گم کرد 26
- معنی آرامشِ با خدا 29
- نجات از نیستی ها 31
- فرهنگ غربی و بی عالَمی 34
- فرهنگ غفلت از درون 38
- آثار بی عالَمی نسل امروز 41
- نظر به انسان های معصوم؛ عامل ورود به «عالَم دینی» 44
- تفاوت برخورد انسان دینی و انسان مدرن با طبیعت 47
- بی وطنی بشر مدرن 49
- بحران امیال 52
- عالَم غیر دینی و آینده ای تخریب شده 55
- طبیعت؛ منظر جمال الهی 59
- ارتباط 60
- اشاره 62
- معنی بازگشت به خود 65
- در چه عالَمی زندگی می کنیم؟ 70
- چگونگی زندگی در عالَم دینی 73
- تفاوت حوزه با دانشگاه 76
- گذر از چیستی به سوی هستی 78
طوری بی خود می شود که دیگر نمی تواند به خود وفادار باشد، چون خودی برایش نمانده است.
عرض شد؛ انسانی که به عالَم دینی وارد نشود، نمی تواند از بودن خود راضی باشد و لذا نمی تواند با رضایت کامل با خود خلوت کند و در تنهایی با خود احساس رضایت نمی کند. عکس این حالت را در شرح حال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ببینید که حضرت وقتی با مردم بودند بسیار خوش رو بودند ولی خودشان را از مردم می پاییدند و خیلی با مردم قاطی نمی شدند و عموماً خلوت خود را حفظ می کردند. در عصر حاضر حضرت امام خمینی«رضوان الله علیه» را داشتیم که عموماً در سه ماه رجب و شعبان و رمضان کلیه ی روابط خود را با بیرون قطع می نمودند به طوری که حتی دولت مردان نمی توانستند با ایشان ارتباط برقرار کنند. و انصافاً با همین خلوت ها بود که وظیفه ی اجتماعی خود را به نحو اَحسن به نتیجه رساندند و در بزرگ ترین وظیفه ای که به عهده شان بود، یعنی احیاء انسانیت قرن معاصر، موفق شدند.
عالم دینی و کشف جایگاه احکام الهی
اگر کسی عالَمش؛ عالَم دین گشت و متوجه شد انسان در عالَم دین به وحدتِ شخصیت و مقام جمع روحی دست می یابد و یک نوع بقاء و استقرار در قلب او ظاهر می شود، دغدغه هایش نیز بر اساس عالَم خاصی که دارد، جهت دار می شود. می داند چه کار باید بکند و چه کاری باید نکند. انسانی که به معنی واقعی کلمه عالَم ندارد نمی داند چه کار باید