براهین جهان شناختی از دیدگاه ابن سینا و آکویناس صفحه 41

صفحه 41

مبرهن کرد(1) و چنین تعلیم می داد که وجود خداوند از نظر فلسفی قابل اثبات است. هم چنین تفاوت موضع فیلسوف را با مؤمن مسیحی چنین تصویر می کرد: «فیلسوف، در مخلوق، آن چه شایسته آن بر حسب اقتضای طبع خاص آن است، ملحوظ می دارد. مثلاً در آتش، این که حرکت آن به طرف بالاست، اما مؤمن مسیحی، در مخلوق، آن چه شایسته آن است از آن جهت که ارتباط با خدا دارد منظور می کند؛ مثلاً این که خداوند آن را خلق کرده و مطیع خداست و از این قبیل.»(2)

به گفته امیل برهیه، توماس آکویناس فلسفه ارسطو را با فلسفه نوافلاطونی اصلاح می کند و برای خداوند، عقل یا عالم معقول نوافلاطونی را قائل می شود که در آن تمام حقایق اشیاء، در وحدت و شفافیت کامل وجود دارد و معتقد است هر اندازه شناخت خود، کامل تر باشد، شناخت سرمشق های تمام واقعیات غنی تر و عمیق تر خواهد شد.(3)

توماس هرچند اعتقادی به سازگاری کامل فلسفه و الهیات نداشت، ولی به طور کلی بر این باور بود که فلسفه صحیح می تواند کمک شایانی به الهیات بکند(4) و خود نیز تلاش داشت تا فلسفه را در خدمت الهیات به کار ببرد.

اعتبار و احترامی که امروزه مسیحیان برای آکویناس در مقام الهی دان و فیلسوف، قائلند، این فرض را تقویت می کند که او در قرون وسطا نیز چنین جایگاهی را داشته است. ولی واقعیت این است که


1- (1) عقل و اعتقاد دینی، ص 74.
2- (2) امیل برهیه، تاریخ فلسفه قرون وسطا و دوره تجدد، ص 194-197.
3- (3) همان، ص 210.
4- (4) تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، ص 206.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه