- دیباچه 1
- 1 - اجداد رسول خداصلی الله علیه وآله 7
- 2 - پدر رسول خداصلی الله علیه وآله 13
- 3 - مادر حضرت رسول صلی الله علیه وآله 14
- 6 - سفرهای پیامبرصلی الله علیه وآله تا قبل از ازدواج آن حضرت 18
- 7 - حوادث مهم دوران جوانی رسول خداصلی الله علیه وآله تا بعثت 19
- 8 - ازدواج پیامبرصلی الله علیه وآله 22
- 9 - فرزندان رسول خداصلی الله علیه وآله 26
- 10 - عقاید عرب در دوران قبل از بعثت پیامبرصلی الله علیه وآله 28
- 11 - موقعیت و جایگاه پیامبرصلی الله علیه وآله در نزد قریش قبل از بعثت 33
- 12 - علی علیه السلام در مکتب پیامبرصلی الله علیه وآله 34
- 13 - کوه حراء و بعثت رسول خداصلی الله علیه وآله 35
- 14 - آغاز دعوت 37
- 17 - مهاجرت 50
- 18 - عکس العمل قریش 55
- 19 - واقعه اسراء، معراج و شق القمر 58
- 20 - مقدمات هجرت به یثرب (مدینه) 59
- 21 - آغاز هجرت مسلمین به مدینه 64
- 22 - سال دوم هجرت (سنه الامر) 72
- قسمت اول 75
- 23 - غزوه بدر کبری 75
- قسمت دوم 79
- قسمت اول 85
- 24 - سال سوم هجرت 85
- قسمت دوم 88
- 25 - سال چهارم هجرت 96
- قسمت اول 101
- 26 - سال پنجم هجرت (سنه الاحزاب) 101
- قسمت دوم 108
- 27 - سال ششم هجرت 114
- قسمت اول 114
- قسمت دوم 118
- قسمت سوم 124
- قسمت اول 138
- 29 - سال هشتم هجرت (سنه الفتح) 138
- قسمت دوم 143
- قسمت سوم 149
- 30 - سال نهم هجرت 156
- قسمت اول 156
- قسمت دوم 162
- 31 - سال دهم هجرت 164
- قسمت اول 164
- قسمت دوم 171
- منابع 180
1- 88. سفینه البحار، ج 1 ص 703 نقل از ابن ابی الحدید.
راهب که با داشتن کیش مسیحی به نبوت رسول خداصلی الله علیه وآله ایمان داشت و عداّس غلام عقبه بن ربیعه که به نبوت رسول اکرم مژده می داد(1) نیز از جمله حنفاء و موحدان می باشند.
11 - موقعیت و جایگاه پیامبرصلی الله علیه وآله در نزد قریش قبل از بعثت
ده سال بعد از ازدواج با خدیجه و پانزده سال بعد از فجار چهارم که رسول خداصلی الله علیه وآله سی و پنج ساله بود، قریش برای تجدید بنای کعبه فراهم گشتند؛ چه بنایی که وجود داشت جز چهار دیوار سنگی بی ملاط که حدود بیش از یک قامت ارتفاع داشت، نبود و به قولی سیلی در مکّه آمد و کعبه را ویران ساخت و به قولی دیگر زنی از قریش کعبه را بخور می داد و شراره ای از آتش پرید و در کعبه را سوزاند و نهایت آنکه عدّه ای معتقدند کسانی اندوخته کعبه را که در چاهی در میان کعبه قرار داشت دزدیده بودند لذا می خواستند دیوارها را بلندتر کنند و روی آن هم سقفی بزنند(2) طوایف قریش کار ساختمان را میان خود قسمت کردند تا آنکه نوبت به نصب حجرالاسود رسید در این مورد نزاعی بین طوایف قریش در گرفت و هر طائفه ای می خواست افتخار نصب آن را نصیب خود کند، چهار یا پنج روز طوایف آماده جنگ به سر بردند تا آنکه ابوامیه حذیفه بن مغیری مخزومی پدر ام سلمه و عبداللَّه که در آن روز از همه رجال قریش پیرتر بود، پیشنهاد کرد تا قریش هرکه را نخست از در مسجد در آید میان خود حکم قرار دهند و هرچه را فرمود بپذیرند. این پیشنهاد به اتفاق پذیرفته شد و نخستین کسی که از در درآمد، رسول خداصلی الله علیه وآله بود و چون او را دیدند با کمال خرسندی گفتند: «هذاالامین رضینا، هذا محمدٌ» این امین است به حکم وی تن می دهیم این محمّد است چون رسول خدا را در جریان امر