عبد صالح (باب الحوائج إلی الله حضرت قمربنی هاشم اباالفضل العبّاس) صفحه 157

صفحه 157

1- چهره درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس(علیه السلام)، ج4،ص349

تو نه مثل آفتابی که حضور غیبت افتد

همگان روند و آیند و تو همچنان که هستی(1)

بی اعتنایی به عاشورای حسینی

این جانب (حاج سیدعلی فاضلی مدرس)، در ماه مبارک رمضان سال 1352شمسی به عنوان مبلغ در منطقه مَغار از توابع اردستان ادای وظیفه می کردم. متدینین آن جا نقل می کردند: حدود هشتاد سال قبل، سه نفر جوان تحصیل کرده آمریکا که عقیده شان فاسد شده بود، در روز عاشورا داخل اطاق بسته ای، شراب می نوشیدند. در آن حال تمام جمعیت آبادی مشغول عزاداری و سینه زنی بودند و ذکر یاحسین و یااباالفضل بر لب داشته اند. جوان های بی حیا، احترام عاشورای حسینی را زیر پا گذارده و به باده گساری خود ادامه می دهند؛ اما یکدفعه با کرامت علمدار کربلا مورد غضب الهی قرار می کیرند. به این ترتیب که مردم از داخل اطاق این صداها را می شنوند: آخ سوختم آه سوختم ..

از آن جا که در، از سمت داخل قفل بود، مردم در را از جا می کنند و وارد اتاق می شوند؛ با شگفتی می بینند اتاق خالی است و دوباره صدای سوختم، سوختم از عمق زمین شنیده می شود زمین را حفر می کنند اما این بار همان صدا را از بیرون اتاق می شنوند. باز موضع صدا را قدری حفر می کنند؛ ولی صدا از چند متری موضع اول شنیده می شود. از اثر این صداها مردم روستا متواری می شوند، و روستا را ترک می گویند و به روستاهای هم جوار پناه می برند. تا چهل روز، شب و روز صدای «سوختم سوختم» به گوش هر شنونده ای می رسیده است. مردم آبادی که از این وضع به تنگ آمده بودند همگی به قمربنی هاشم(علیه السلام) متوسل می شوند؛ چندین گاو و گوسفند به نذر حضرت ابوالفضل(علیه السلام) ذبح می کنند. علما و مومنان را از چندین روستا دعوت می کنند و با قلوب شکسته، دست به یک توسل محکمی به دامان ماه بنی هاشم(علیه السلام) می زنند تا اینکه صداها خاموش می شوند.(2)

این برگه ها برای کربلاست

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه