عبد صالح (باب الحوائج إلی الله حضرت قمربنی هاشم اباالفضل العبّاس) صفحه 161

صفحه 161

1- چهره درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس(علیه السلام)، ص590.

آن شخص گفت: شما به ما آن مقدار نداده اید. چون آن طرف دید دولت می خواهد آن ها را از ایران بیرون کند او هم گفت: من یک دینار هم بدهکار نیستم. مسیحی ها گفتند: ما تو را به ابوالفضل مسلمان ها واگذار کردیم. به شرط این که به نام حضرت ابوالفضل مسلمانان رو به قبله قسم بخوری. آن وقت هیچ ادعا نداریم در حالی که می توانیم از شما باز پس بگیریم. آن مرد وضو گرفت، سه مرتبه هم قسم خورد؛ او هم با آن پولها بیست خانه ساخت، پولش تمام شد. در آخرین – که بیستمین خانه باشد ستونی را بلند کرد و یک دفعه گفت: کمرم درد گرفت. او تمام خانه ها را فروخت به دارو و دکتر داد و به خاک ذلت و بیچارگی نشست و این نتیجه گستاخی به خاندان اهل بیت عصمت(علیهم السلام) است.(1)

انتقام حضرت اباالفضل(علیه السلام) از صدّام

یکی از افسران عالی رتبه حزب بعث، حردان تکریتی نام داشت. او وزیر دفاع دوران حکومت «البکر» بود، ولی اختلاف حادی میان او و صدام که در آن زمان معاون «البکر» بود بوجود آمد؛ چون از یک سو صدام دنبال مقام و قدرت بود و از سویی حردان تکریتی نیز دنبال مقام بود ، و حردان ناگزیر شد استعفا دهد و از عراق بگریزد. او در خارج از عراق خاطرات خود را نوشت و در کتابی به نام «مذاکرات حردان»(خاطرات حردام) چاپ کرد و در آن خباثت ها و سیاست های پشت پرده صدام را نوشت. صدام، بعد از چاپ آن کتاب به مزدوران خود دستور داد که او را ترور

کنند، و مزدوران بعثی حردان مذکور را در کویت، در حالی که سوار ماشین بود تیرباران کردند و کشتند. در کتاب «خاطرات حردان» مطالب محرمانه بسیاری از رفتار صدام آمده است، از جمله قسم صدام به حضرت ابوالفضل(علیه السلام) و جریان آن به این شرح است: بعد از کودتای بعثی ها در سال 1968میلادی ؛ 1347شمسی در عراق، شورای کودتا «البکر» را به عنوان رئیس جمهور و صدام را به عنوان معاون او منصوب کرد حردان در خاطرات خود نوشته:

«البکر» در یکی از جلسات محرمانه شورای کودتا به صدام گفت: من به تو اطمینان ندارم و از تو می ترسم که به من خیانت و مرا از قدرت بر کنار کنی، مع الوصف که هر دو از اهل تکریت و به اصطلاح همشهری هستند. صدام در پاسخ به «البکر» گفت: من حاضرم که به ابوالفضل(علیه السلام) قسم بخورم که به تو خیانت نمی کنم، «البکر» گفت: قسم تو در حرم ابوالفضل باشد، صدام پذیرفت و هر دو با حردان لباس محلی عرب های عراق را پوشیدند، و با خود یک تابوت خالی در یک ماشین عادی به کربلا بردند و تظاهر کردند که عرب روستایی عراقی هستند و جنازه ای دارندو او را برای زیارت به کربلا آورده اند، ضمناً سنّی های شمال عراق از جمله سنی های تکریت به حضرت قمربنی هاشم ارادت خاصی دارند و اعتقاد آنان به

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه