عبد صالح (باب الحوائج إلی الله حضرت قمربنی هاشم اباالفضل العبّاس) صفحه 166

صفحه 166

قول می دهم که شعر بگویم و معلوم است که بعد از این خواب با اشتیاق و اطمینان بیشتری نسبت به قبل، شاعری و شعر سرودن را ادامه دادم.(1)

اعتراف پزشک ارمنی به کرامات اباالفضل(علیه السلام)

مرحوم شیخ عبدالزهرای کعبی از منبری های مخلص و ارادتمند به حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) مجلسی در کربلا در منطقۀ «حی الحسین(علیه السلام)» در منزل حاج مهدی سیّاح در ماه 9 میلادی به سال 1971 برفراز منبر این کرامت را نقل نموده و گفت:

امروز صبح دیدم که تعدادی ماشین در جلوی درب صحن حضرت عبّاس ایستاده اند، به طرف حرم حضرت عباس(علیه السلام)رفتم تا از قضیّه آگاه شوم. وقتی وارد صحن مطهّر شدم، دیدم عده ای به طرف حرم می آیند. با شتاب خودم را به ضریح رسانیدم. بعد از ادای مراسم زیارت، به طرف آنان رفتم تا اطّلاع پیدا کنم که چه حادثه ای رخ داده؟ جلو رفتم و از قضیّه سؤال نمودم.

گفتند: این آقا پدر ما می باشد، مبتلا به مرض سرطان بوده، ما از مراجعه به پزشک خسته شده ایم. نتیجه را جز مصرف کردن دارو ندیدیم.

بعد از رفت وآمدهای مکرر، پزشک به ما گفت: به شما نصیحت می کنم، پدرتان را به خانه ببرید تا استراحت کند، زیرا این مرض قابل علاج نیست.

بعد از شنیدن حرف پزشک بین ما گفت وگوهایی شد و حرف پزشک را قبول نمودیم و پدرمان را به خانه آوردیم، چشم انتظار مرگ او بودیم، گرچه این امر دست خداوند است، اما از نظر ظاهر چنین بود.

در این اثنا خانمی از نزدیکان ما برای عیادت پدرمان آمد، بعد از خوش آمد نزد مادرمان رفت و با او به اتاق پدرمان وارد شد و جویای حال او شد. او کیف دستی خود را باز کرد و ظرف کوچکی در آورد و گفت: از این آب بدهید بخورد، این آبی است که از زیر قبر مطهّر قمربنی هاشم(علیه السلام) عبور می کند.

ما آب را گرفتیم و به پدرمان دادیم. بعد از آشامیدن به خواب عمیقی فرورفت. آن خانم بیرون آمد و رفت و دست به دعا برداشت و از پیشگاه خداوند عافیت او را خواست.

روز دوّم پدرم مرا – که بزرگترین فرزندانش بودم – فراخواند و گفت: فرزندم! احساس می کنم پس از آشامیدن این آب – که به وسیلۀ این زن صالحه آورده شده بود حالم عوض شده، مرا نزد پزشک ببرید. من از برادران خواستم تا وقت قبلی بگیرند و پدرمان را در شهر بغداد نزد پزشک ببریم . روز بعد او را نزد پزشک بردیم و بعد از آزمایش و دقّت، آثار شگفت در چهرۀ پزشک نمایان شد، مکرّر او را مورد آزمایش قرار داد و اظهار نمود که حالش رو به بهبودی است. پرسید: آیا علاج دیگر نموده اید.

گفتیم: نه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه