براهین جهان شناختی از دیدگاه ابن سینا و آکویناس صفحه 142

صفحه 142

برای رخ دادن چنین فرایندی، باید موجودی باشد تا مستعد پذیرش فعلیتی بیشتر از آن چه هست باشد که به چنین چیزی «بالقوه بودن» اطلاق می گردد. اشیاء از چیزی که بالفعل است، از قوه به فعل درمی آیند و هر امری که چیزی را از حالت بالقوه به حالت بالفعل می رساند، خود باید بالفعل باشد. پس هیچ چیزی نمی تواند از قوه به فعل درآید، مگر به وسیله چیزی که خودش فعلیت دارد.

بنابراین در فرایند حرکت، آن چه بالقوه موجود است، به واسطه امر بالفعلی به فعلیت می رسد. برای مثال، آتش بالفعل سوزان است و چوب که بالقوه گرم است، آتش می تواند او را حرارت دهد و بسوزاند. چوب که بالقوه حارّ است، حرارت و سوختنش به وسیله آتش، به فعلیت می رسد و آتش چیزی است که خودش قبلاً فعلیت داشته است.

بنابراین هر چیزی که در جهان در حال حرکت و تغییر است، به طور قطع چیز دیگری او را به حرکت درآورده است و هیچ چیز نمی تواند خودش را به حرکت درآورد؛ زیرا شیء واحد از جهت واحد و در زمان واحد نمی تواند هم بالقوه باشد و هم بالفعل؛ زیرا معنای آن این خواهد بود که شیء واحد در زمان واحد، هم باشد و هم نباشد و چنین چیزی محال است.

پس هر متحرکی نیازمند محرّک است و هر آن چه متحرک است، باید شیء دیگری آن را به حرکت درآورده باشد. از این رو باید در هر حرکتی، علتی وجود داشته باشد. علت حرکت نیز باید علتی داشته باشد و همین طور آن علت نیز باید علتی داشته باشد.

آکویناس معتقد است که در جهان سلسله ای کلی از علل حرکت وجود دارد و این سلسله علل نمی تواند تا بی نهایت ادامه داشته باشد؛ زیرا در صورت ادامه تا بی نهایت، مستلزم این خواهد بود که برای

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه