براهین جهان شناختی از دیدگاه ابن سینا و آکویناس صفحه 151

صفحه 151

چنین حرکتی در فلسفه طبیعت مورد تحلیل قرار می گیرد؛ چنان که برخی گفته اند: «مراد از حرکت در این جا امری است که در فلسفه طبیعت مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد و انسان می تواند آن را مشاهده کند و مفهوم حرکت در فیزیک جدید، ضرورتاً بر آن منطبق نیست.»(1)

دوم) احتیاج حرکت به محرّک

با تحلیل مفهوم حرکت، روشن می شود که هر چیز متحرکی احتیاج به محرّک و علت دارد و هیچ امر بالقوه ای که به فعلیت می رسد، نمی تواند خودش را به فعلیت درآورد. برای اثبات این گزاره، سه نوع استدلال ممکن است:

استدلال نخست، مرکب از سه فرض است:

1. هر چیزی که خودش را به حرکت درآورد، باید مبدأ حرکت داشته باشد؛ چون هر حرکتی باید از جایی آغاز گردد.

2. هر چیزی که خودش را به حرکت درآورد، باید بلافاصله حرکت کند و تمام آن واجد حرکت باشد؛ یعنی به موجب کل، خود در حرکت باشد، نه به واسطه یکی از اجزای خود؛ یعنی نظیر حیوان نباشد که حرکت آن منسوب به یکی از اجزائش است. مثلاً می بینیم حیوان به وسیله پا حرکت می کند. پس در این مورد نمی توان گفت که کل، خود به خود دارای حرکت است.

3. هرچه که چنین حرکتی داشته باشد، قطعاً دارای اجزائی است؛ زیرا به گفته ارسطو هر چیزی که به حرکت درمی آید، قابل تقسیم است(2). پس


1- (1) همان.
2- (2) ر. ک: اتین ژیلسون، تومیسم، ص 101.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه