معاویه گفت اگر (در خلیفه دانستن من) صادق هستی بر منبر برو و علی(علیه السلام)را لعن کن. صعصعه بر منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی در سخنانی دوپهلو گفت: ای مردم من از نزد فردی (معاویه) می آیم که به من دستور داده علی(علیه السلام)را لعن کنم. پس او (خودش) را لعن کنید.(1)
ابن اعثم کوفی گزارش کرده است که زمانی، معاویه به بزرگان کوفه گفت: نظرتان چیست که شما را با وجود نادانی های تان بخشیدم، در حالی که مستحق مجازات بودید؟ خداوند رحمت کند ابوسفیان را که انسان صبوری بود و اگر همه مردم از اولاد او بودند، همه صبور می گشتند. صعصعه گفت: به خدا سوگند! ای معاویه که این افراد، فرزندان مردمانی بهتر از ابوسفیان هستند و افراد سفیه و جاهل از نسل ابوسفیان بیشتر از صبوران آن ها هستند.(2)
مهارت در سخنوری
صعصعه در سخنوری مهارت داشت. منابع تاریخی و حدیثی، او را فردی فصیح و بلیغ معرفی کرده اند.(3) امام علی(علیه السلام)صعصعه را «الخَطیبُ الشَّحْشَح» (سخنران زبردست) توصیف کرده است.(4) معاویه(5) مغیره بن شعبه(6) هم از فصاحت و بلاغت او سخن گفته اند. معاویه زبان او را آهنین توصیف کرده است.(7)
1- - کشی، اختیار معرفه الرجال، 1363ش، ص69.
2- - ابن اعثم کوفی، الفتوح، 1411ق، ج2، ص388.
3- - مسعودی، مروج الذهب، 1409ق، ج3، ص43؛ زمخشری، الفایق فی غریب الحدیث، 1417، ج1، ص71؛ مجلسی، بحار الأنوار، 1403ق، ج34، ص308.
4- - نهج البلاغه، ترتیب صبحی صالح. حکمت 259
5- - ابن اعثم کوفی، الفتوح، 1411ق، ج2، ص388.
6- - ابن اثیر، الکامل، 1385ق، ج3، ص430.
7- - ابن اعثم کوفی، الفتوح، 1411ق، ج2، ص388.