شهد سخن14 : حیاط طیبه(2) (نمونه فیش سخنرانی ویژه ماه مبارک رمضان - نیمه دوم 1437 ه ق) صفحه 87

صفحه 87

داشتید به فلان محل (بنده فراموش کردم محلی را که حواله فرمودند) مراجعه کن.

مسافرت پدرم چند ماه طول کشید و در این مدت به بهترین وجهی مانند اعیان و اشرافزادگان نجف معیشت ما اداره میشد تا پدرم از مسافرت برگشت.14

گریز به روضه

اگر امشب با پای دلمان برویم کوفه، میبینیم اعضای خانواده امیرالمؤمنین علیه السلام برای ماندن پدر دعا میکنند. حسنین و زینبین...

اما یک وقت نفسهای علی علیه السلام به شماره افتاد و چشمها به گودی رفت. چشمانش را به در اتاق دوخت، صدا زد:

«وَ علیکم السَّلام یا رسل ربی.» ای فرستاده! خوش آمدی. جبرئیل! خوش آمدی. یا رسول الله! خوش آمدی.

بعد شروع کرد به قرآن خواندن:

«إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ.»

آخرین کلامی که از زبان امیرالمؤمنین علیه السلام خارج شد، همین آیه قرآن بود. ضربان قلب علی علیه السلام ایستاد و صدای شیون از درون خانه بلند شد: وا محمداه! وا علیّاه!

خدایا، چه سنّتی شد؟ بدن فاطمه شب دفن شد. بدن رسول الله صلی الله علیه و آله شب دفن شد. بدن امیرالمؤمنین علیه السلام شب دفن شد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه