خودشناسی صفحه 78

صفحه 78

« وَ شَرَوْهُ بِثَمَنِ بَخْسٍ دَرَ هِمَ مَعْدُودَهٍ وَ کَانُوا فِیهِ مِنَ الزَّ هِدِینَ » 15.و او را

به بهایی ناچیز ، درهمی چند فروختند و به او بی رغبت بودند .

دراهم معدوده چه قدر است؟ حضرت می فرماید : به تعداد انگشتان دست نمی رسد هشت درهم یا هشت دینار یا کم تر است. در بعضی از روایات هم چهار درهم نقل شده است. او را فروختند و بعدها معلوم شد که چه کسی را به چه قیمتی فروخته اند ، آن زمان که یوسف

« مَّکَّنَّاهُمْ فِی الاْءَرْضِ » 16 شد.

خدا در سوره مبارکه یوسف ، وضع یوسف را شرح می دهد که چه گوهری بود و آنان چگونه در حق او نادانی کردند. برخی از ما نیز زمین وجود خود و حرم خود را ، که وقف ازلی و ابدی است و خداوند آن را به دست خود ساخته است ، چه ارزان می فروشیم.

مقامات یوسف

مقام اول : یک مقام یوسف این بود که خدا از او در بوته انواع آزمایش ها ، گوهری ناب ساخته بود برای خودش که به موجودات عالم بگوید : من خدایی هستم که یوسف دارم.

می گویند : هر سلطانی که روی تخت می نشیند ، یک گوهر قیمتی را در دست خود نگه می دارد که به آن دل خوش است. خدا در قرآن می گوید : این گوهر ناب را ساخته بودم تا در دستم باشد و به او دل خوش باشم.

مقام دوم : « إجْتَبَیهُمْ بِعُبُودِیَّتهِ » . همه آثار بندگی را در یوسف ظهور داده بودم. آن زمان که در دامن پدرش بود ، بنده ام بود. آن گاه که زیر دست ده برادر خود ، کتک می خورد ، بنده من بود. آن وقت که ته چاه افتاده بود ، در فضای بندگی من بود. آن

هنگام که کاروانیان او را بیرون آوردند ، بنده من بود ؛ وقتی او را فروختند ، بنده من بود. هفت سال گرفتار آن زن مصری شد ، بنده من بود و در حکومت مصر ، که نه سال به زندان افتاد ، بنده من بود ؛ چون زمین او وقف ازلی و ابدی است و نمی توان آن را با کسی معامله کرد ، نه با کاروان ، نه با زلیخا ، نه با زندان ، نه با کتک ، نه با جدایی از پدر و مادر و نه با هیچ چیز دیگر. وقتی هم که روی تخت سلطنت مصر قرار گرفت ، باز هم بنده من بود. وقتی هم که از دنیا رفت کلامش این بود :

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه