- مقدمه ناشر 1
- مقدمه 3
- سرآغاز 4
- بخش اول : چرا دین ؟ ! 4
- دین گریزی در نگرش تاریخی 6
- دین یا کلیسا ؟ ! 7
- خود گریزی 8
- به دنبال پاسخ ! 10
- چراباید رفت ؟ ! 11
- ورشکستگی عقل 14
- کابوس 15
- در جست و جوی راهی نو 17
- نیاز اساسی 18
- سرانجام . . . . دین . . . . 19
- بخش دوم : چرا اسلام ؟ ! 21
- سرآغاز 21
- حسن ختام 21
- طلوع اسلام 22
- بنای تمدن 23
- اسلام مروج دانش 25
- موج رو به گسترش 27
- جهان اسلام و انتقال دانش به غرب 28
- آیا اسلام ، افیون ملت ها بود ؟ ! 31
- در جست و جوی علل رکود 32
- عوامل درونی 33
- عوامل بیرونی (تقابل تمدن های اسلامی و غربی) 34
- تقابل دین اسلام و غرب 36
- احیاگران و اسلام ناب 38
- معجزه پیامبر 41
- سر آغاز (قیر شب ) 46
- بخش سوم : چرا نماز می خوانیم ؟ ! 46
- فرار از یاد مرگ ، گریز از خود 49
- صالحان وارسته 52
- عبور باید کرد 54
- شرط اول قدم 59
- تن مادی و روح الهی 60
- غذای روح 66
- جمع بندی 69
- نماز ، ستون دین است 71
- نغمه های عاشقانه 75
- از نگاهی دیگر 78
- در حدیث دیگران 81
غرب با همه ادعاهایش هنوز در هضم این قانون لطیف انسانی ، مشکل دارد . ویل دورانت ، مورخ و فیلسوف شهیر آمریکایی می نویسد : ((اسلام برای محدود کردن بردگی و اصلاح حال بردگان کوشش داشت ؛ به طوری که بردگی را به غیر مسلمانی که در جنگ اسیر می شد یا فرزندانی که از بردگان زاییده می شدند محدود کرد . . . ولی با برده معمولا خوش رفتاری می کردند تا جایی که وضع بردگان بدتر از کارگران کارخانه های اروپا در قرن نوزدهم نبود ، بلکه وضع آن ها از این گونه کارگران بهتر بود؛ چون بر زندگی خود ایمن تر از کارگران بودند . . . ))(35)
سخنان ((ار . اف . بودلی )) نیز در این زمینه قابل توجه است ؛ او مس گوید : ((اسلام ، تنها دینی است که قوانین دموکراسی به معنای درست در آن پیاده می شود . دستورهای اسلامی ، تصریح دارد بر این که هر چه در عالم هست ملک (خدا) و همه مردم است . . . اسلام ، تصریح می کند که مستمندان سهم خاص و معینی را در اموال ثروتمندان دارند . این افکار . . . دموکراتیک اسلام ، نظام استعماری را نمی پذیرد . ))(36)
اسلام مروج دانش
اما از دیگر فضایلی که ترویج و توسعه آن از افتخارهای دین اسلام و از دلایل حقانیت
آن و نیز رمز و راز قدرت تمدن سازی اش می باشد ، توجه به علم و دانش ، و تاءکید بر تعلیم و تعلم است .
در سرزمینی که به گواهی تاریخ جز عده ای انگشت شمار توانایی نوشتن ندارند و اصولا کتابت را شغلی پست و کاری بی ارزش می انگارند . اولین آیه ای که بر پیامبر امی و درس نخوانده نازل می شود ، این است : ((بخوان به نام پروردگارت که آفرید (موجودات را) . . . آن که نوشتن با قلم آموخت و به انسان یاد داد آنچه را می دانست . )) (37)
((بررسی ورث اسمیت ))در کتاب خود به نام ((محمد و مسلمانی ))می نویسد : ((من با کمال جراءت ، ایمان دارم که روزی عالی ترین دانش هاو فلسفه های انسانی و صادق ترین اصول مسیحیت ، گواهی خواند داد و ایمان خواهند آورد که قرآن ، کتاب الهی است و محمد ، پیامبر خدا .
آری ، پیامبر درس ناخوانده و مکتب ندیده ای از جانب خدا ، برگزیده شد و قرآن آورد؛ کتابی که در طول تاریخ میلیون ها رساله و کتاب به وجود آورده ، کتابخانه ها ساخت و از کتاب انباشت ، و کتاب ها آفرید و فلسفه ها و حقوق ها و سیستم های تربیتی و فکری و ایدوئولژی و مبانی و اصول و معارف در دسترس انسانیت نهاد . در محیطی ، طلوع کرد که از دانش و تمدن ، خبری نبود؛ در سراسر مدینه تنها11 تن ، توانایی خواندن و نوشتن داشتند و در قبیله پر شاخه و بزرگ قریش ، در
مکه و اطراف آن ، تنها 17 نفر با سواد وجود داشت . تعالیم قرآن که در نخستین آیات از علم و قلم نام می برد تحولی عظیم در این زمینه ایجاد کرد . تحصیل علم به حکم اسلام یکی از فرایض شد و قلمداد گردید . از رهگذر تعالیم قرآن و در توصیه علوم و معارف قرآنی ، دانشمندان بی شمار پدید آمدند و کتاب های بسیاری تاءلیف گردید . رشته های گوناگون علمی ، از قرآن ، مایه گرفت و به وسیله متفکران اسلامی در سراسر جهان ، منتشر شد و دنیا از پرتو نور قرآن و جامعه اسلامی ، روشنی گرفت . (38)
بر خلاف تصور برخی که عقل و دین را در برابر هم می نهند و آن ها را در تقابل با یک دیگر مطرح می کنند ، اسلام و قرآن ، تعقل و اندیشه را مبنای تدین و ایمان قرار می دهد .