چرا نماز بخوانیم صفحه 52

صفحه 52

به فراموشی بسپاریم . چرا تاکنون این جرات را به خود نداده ایم تا مدتی با خود گم شده هامان ، همان که این گونه ناآشنا و غریبه می نماید ، به گفت و گو بنشینیم و در هدف زندگی خویش بیندیشیم و از برابر سؤ الات سرنوشت ساز خود نگریزیم ؟ از خود بپرسیم : که در این دنیای فانی ، بر چه آمده ایم و چگونه باید باشیم ؟

از کجا آمده ام ، آمدنم بهر چه بود

به کجا می روم آخر ، ننمایی وطنم ؟ !

مانده ام سخت عجب ، کز چه سبب ساخت مرا

یا چه بوده ست مراد وی ، از این ساختنم ؟ !

مثل زندگی ما انسانها همانند آن قطاری است که با سرعتی مهیب ، عنان گسیخته و بی مهار ، به سمت سرانجام خوفناک خویش پیش می رود و کسی را یارای کنترل ریل که ابتدای دره ای تاریک و مخوف است نزدیک می شود ، مسافران قطار ، انسان های غافل بی اعتبار ، همه می دانند که سرانجام راهشان در امتداد ریل های آهنین زمان ، سقوط در دره نیستی و فناست ، و نابودی ، نهایت و پایان این لحظه هاست ، با این وجود به جای آن که به فکر چاره برآیند و با شناخت قطار و مسیر آن و نیز با درک موقعیت خویش و فهم محیط بیرون راه های نجات خود را بیابند ، در صدد فراموشی او واقعیت هستند که دیر یا زود به وقوع خواهد پیوست ، سرانجام تن خاکی و بعد مادی آدمی به دره نابودی و فنا ، ختم

خواهد شد ، اما افسوس که انسان - این مسافر ناآگاه قطار زمان - خود را از این دام بلا نمی رهد ، راه های نجاتش را نمی بیند و سرنوشت خویش را با روح قدسی و جاودانه اش به بقا ، گره نمی زند ، خود را به انواع لهو و لعب مشغول می سازد و وقت اندک و مجال کوتاه عمرش را به عادت و روزمردگی و تکرار ملال آور ثانیه ها می گذراند و تلف می نماید : و محققا بسیاری از جن و انس را به جهنم وا گذاردیم ، چه ، آن که آن ها را دل هایی است بی ادراک و معرفت ، و دیده هایی ، بی نور ، بصیرت و گوش هایی ناشنوای حقیقت . آن ها مانند چهارپایانند ، بلکه بسی گمراه ترند ، زیرا قوه ادراک مصلحت و مفسده داشتند و باز عمل نکردند . آنها همان مردمی هستند که (از خدا و قیامت و عاقبت کار خود به بازیچه دنیا) غافل شدند . (95)

در هر حال آن که در طول حیات خود ، با سؤ الاتی از این سنخ که : از کجا آمده ام ؟ چه کسی مرا آورده است ؟ به کجا می روم ؟ در کجا هستم ؟ چرا آمده ام و چرا می روم ؟ و . . . (96) دست به گریبان نباشد و مجال طرح آن ها را از زندگانی خویش بستاند ، تمام انسانیت او در چشم و دهان و گوش و بینی خلاصه می شود و زندگانی اش در خور و خواب و خشم و شهوت

تبلور می یابد ، که در آن صورت به قول سعدی : چه میان نقش دیوار میان آدمیت ؟

صالحان وارسته

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه