- پیش گفتار 1
- استفاده از معنای لغوی در امور وجدانی 3
- بخش اول: معرفت الله و آثار آن 3
- فصل 1: معرفت چیست؟ 3
- اشاره 3
- معنای دوم معرفت: علم به «عین» چیزی 4
- معنای اول معرفت: علم 4
- معنای سوم معرفت: دانش حسّی 7
- معنای چهارم معرفت: سکون و طمأنینه 8
- معنای پنجم معرفت: ادراک بسائط و جزئیات 9
- معنای ششم معرفت: اقرار در برابر انکار 10
- جمع بندی و نتیجه گیری 11
- اشاره 13
- عدم تلازم اثبات صانع با معرفت او 13
- فصل 2: عجز از معرفت صانع متعال با نور علم و عقل 13
- محال بودن معرفت علمی (و عقلی) به صانع متعال 14
- تنبّه به عجز از معرفت: تنها وسیله برای قرار گرفتن در مسیر صحیح معرفت 15
- اقرار به عجز از معرفت صانع: آخرین حدّ تنبّه عاقل نسبت به او 15
- اشاره 18
- فصل 3: امکان حصول معرفت نا با نور علم و عقل 18
- معرفت ماهیّات به نور علم و عقل 18
- معرفت نسبت به نور علم (و عقل) بدون معلومیّت (و معقولیّت) آن 20
- عدم مکشوفیّت ذات نور در عین معروفیّت آن 21
- معرفت وَلَهی (در عین احتجاب) نسبت به انوار 22
- تصوّرناپذیری نور علم و عقل با وجود معرفت به آن ها (لافکری) 24
- علم، معلوم و عقل، معقول نمی شوند 24
- توصیف ناپذیری نور علم و عقل 26
- دخالت نداشتن چگونگی حصول معرفت در معنای آن 27
- فصل 4: وجدان معرفت «الله» 28
- وجدان قیّوم و مقلّب انسان 28
- اشاره 28
- تفاوت اوّل بین اثبات صانع و معرفت او 29
- تفاوت دوم بین اثبات صانع و معرفت او 30
- تفاوت سوم بین اثبات صانع و معرفت او 31
- تفاوت چهارم بین اثبات صانع و معرفت او 32
- تفاوت ششم بین اثبات صانع و معرفت او 33
- تفاوت پنجم بین اثبات صانع و معرفت او 33
- تفاوت هفتم بین اثبات صانع و معرفت او 34
- معرفت «قُرب» او 34
- معرفت «عظمت» او 35
- معرفت «انس» او 36
- معرفت «رأفت» او 37
- معرفت مجموعه ای از اوصاف او 38
- عدم معروفیّت ذات و صفات او به نور علم و عقل 38
- فایده ی ذکر شواهد نقلی معرفت 40
- اشاره 40
- فصل 5: شواهد نقلی بر تحقّق معرفت «الله» 40
- شاهد اول: وجدان «منجی» بودن خداوند 41
- شاهد دوم: معنای «الله» 44
- شاهد سوم: معرفت «الله» در بلایا 45
- شاهد چهارم: معرفت «الله» با توجّه به آیات تکوینی او 46
- شاهد پنجم: مخفی نبودن «الله» از بندگانش 48
- خلاصه ی فصل و سیر آینده بحث 49
- فضایل شگفت معرفت خداوند 50
- فصل 6: آثار و برکات معرفت «الله» 50
- تفاوت آثار معرفت به خاطر تفاوت انواع و مراتب آن 50
- اشاره 50
- اولین نشانه ی معرفت خدا: خوف 53
- وجدان خوف از خداوند 54
- تنبّه عقلی به لزومِ خوف از خدا 54
- نشانه های خوف در دعای سحر ماه مبارک رمضان 56
- گریه: نشانه ی خوف از خدا 58
- گریه ی امیرالمؤمنین (ع) از خوف خدا 59
- دل کندن از دنیا: نشانه ی خوف 62
- دومین نشانه ی معرفت خدا: زهد در دنیا 63
- معرفت صحیح و غیر صحیح 64
- سومین نشانه معرفت خدا: حزن 66
- اسباب حزن مؤمن در دنیا 67
- نشانه های عرفان حقیقی و عرفان جعلی 71
- شادی مؤمن 74
- چهارمین نشانه ی معرفت خدا: عذرپذیری 75
- خودشناسی شرط خداشناسی 77
- خودشناسی در دعای ابوحمزه ی ثمالی 78
- خودشناسی مقدّمه ی عذرپذیری 81
- اشاره 84
- بخش دوم: احکام و اوصاف معرفت الله 84
- فصل 1: نفی حدّین (تعطیل و تشبیه) از معروف 86
- اشاره 86
- قبح عقلی انکار معروف 86
- نفی تعطیل از صفات معروف 88
- نفی تشبیه از ذات معروف 89
- نفی تشبیه از صفات معروف 91
- عجز عاقل از توصیف معرفت ذات و صفات 92
- ظهور و بطون خداوند 94
- بطون در ظهور پروردگار 96
- نقد و بررسی توجیه فلسفی 100
- قُرب و بُعد خداوند 103
- معرفت وَلَهی (الله) 106
- وَلَه عاقل پس از حصول معرفت غیرعقلی 108
- تفاوت وله در مقام اثبات صانع با وَلَه در مقام معرفت 110
- معرفت غیر عقلی و اثبات عقلی 111
- تفاوت اثبات خدا با اعتقاد به او 113
- اعتقاد عقلی به خداوند 115
- اشاره 117
- فصل 2: معرفت واجب (ایمان) به خدای متعال 117
- جایگاه معرفت واجب 117
- معرفت واجب یا ایمان قلبی 119
- معرفت عقلی یا «بالعقل» نسبت به خدا 121
- محکومیّت عاقل به اقرار به خداوند 123
- 1- ذهنی و فکری نبودن معرفت 126
- فصل 3: اوصاف معرفت الله 126
- اشاره 126
- 2- بداهت معنای معرفت 128
- 3- مکشوف نبودن چگونگی حصول معرفت 129
- اشاره 132
- نشانه ی اختیاری بودن یک فعل 132
- 4- اختیاری نبودن معرفت 132
- اختیاری نبودن معرفت مجدّد 134
- تفکیک اصل معرفت از مقدّمات آن 135
- اختیاری نبودن معرفت خداوند 138
- دلیل نقلی اختیاری نبودن معرفت 138
- اتمام حجّت خدا با اعطای معرفت 140
- اشاره 141
- 5- مستوریّت ذاتی معروف 141
- احتجاب خداوند از همه ی انوار 143
- عدم تشبیه در نور دانستن خدا 144
- معنای تنزیهی «نور» برای خدا 146
- 6- معروفیّت در غیب 147
- دعای شب بیست و سوم ماه رمضان 149
- عبارتی از دعای احتجاب 151
- انحصار معرفت در عرفان بشری به معرفت اسما و صفات حق 153
- بالاترین حدّ معرفت در عرفان بشری 154
- نفی کلّی معرفت خدا در عرفان بشری 156
- فصل 4: احکام معرفت الله در توحید مفضّل 158
- اعتبار مفضّل و رساله اش 158
- اشاره 158
- خلاصه ی ماجرای حدیث مفضّل 160
- حدّ عقل در معرفت خالق 162
- تکلیف عاقل در برابر خالق 165
- حدّ فهم عاقل از صفات خالق 166
- فوقیّت خالق «بما لا نهایة له» از هر مثالی 168
- سرّ اختلاف در مورد خالق 170
- رسوخ علم 171
- متعمّقین آخرالزّمان 173
- علّت و معنای استتار خالق 177
- تنها جهت قابل فهم در معرفت خالق 178
- نامعلوم و قریب بودن خالق 180
- سوء برداشت فلسفی از حدیث مفضّل 181
- اشاره 185
- فصل 5: بینونیّت خدا و خلق 185
- مباینت و تعالی خدا از خلق 185
- خالی بودن خدا از خلق 187
- خالی نبودن خدا و خلق از یکدیگر در فلسفه 189
- خارج شدن خدا از غیب با معروفیّت در فلسفه 191
- مفارقت و تفریق بین خدا و خلق 193
- معیارهای شناخت خدا در نگاه امیرالمؤمنین (ع) 194
- قابل قیاس نبودن خدا با خلق 197
- مقدم بودن خدا بر خلق 198
- داخل و خارج اشیا بودن خداوند 199
- فصل 6: احتجاب خلق از خداوند 202
- (جدید) 202
- عدم احتجاب خدا از خلق 202
- حجاب رفع شدنی در برابر خدا 205
- قرب خداوند به سالک طریق معرفت 207
- حجاب غیر قابل رفع (ذاتی) در معرفت خداوند 210
- نفی تشبیه در احتجاب خداوند 213
- معنای منحصر به فرد حجاب در مورد خداوند 214
- حجاب غیر محجوب 216
- اشاره ای به حجب نورانی خداوند 218
- فهرست منابع 219
انسان نمی گنجند. نور علم، نور عقل، نفس (روح) و به تعبیر خود امام (ع) در انتهای حدیث، امور روحانی لطیف همگی مصداق های این مخلوقات اند.
علّت و معنای استتار خالق
امام صادق (ع) در ادامه ی فرمایش خود، به طرح سؤال و جواب دیگری پرداخته اند:
فإن قالُوا: و لِمَ استَتَر؟ قیل لَهُم: لم یَستَتِر بِحیلَةٍ یَخلُصُ إلیها کَمَن یَحتَجِبُ عَنِ النّاسِ بِالأبوابِ و السُّتُورِ و إنّما معنی قَولِنا الستَتَر أنَّهُ لَطُفَ عَن مَدی ما تَبلُغُه الأوهامُ کَما لَطُفَتِ النَّفسُ و هی خَلقٌ مِن خَلقِهِ و ارتَفَعَت عَن إدراکِها بِالنَّظَر.
پس اگر بگویند: و چرا مستتر و پنهان شده است؟ می گوییم: پنهانی او به سبب وجود حائلی در برابر او نیست؛ آن چنان که کسی به سبب در و پرده از مردم پنهان می شود. معنی استتار او جز این نیست که او لطیف تر از آن است که در تیررس اوهام و افکار قرار گیرد؛ همان گونه که روح چنین است؛ با این که روح یکی از مخلوقات اوست ولی برتر از آن است که با نظر و تأمّل درک شود.
استتار به معنای پوشیده بودن است؛ اما مقصود این نیست که چیزی ساتر و حاجب او باشد. در فصل آینده درباره ی این که چیزی حاجب خداوند نیست، بیشتر توضیح خواهیم داد. امام (ع) برای استتار خداوند مثال نفس یا روح انسان را مطرح کرده اند که پیشتر محسوس نبودن آن را تذکّر داده بودند. این جا به لطافت نفس از این جهت که با فکر و نظر نمی توان ذاتش را شناخت، اشاره فرموده اند. بنابراین، نفس از اوهام و افکار مستتر است و از این که با نظر ادراک شود، برتر است. خالق نفس هم بالاتر از این است که با افکار و انظار بشر ادراک گردد.
فإن قالوا: لِمَ لَطُفَ؟ - و تعالی عَن ذلک علوّاً کبیراً – کانَ ذلکَ خَطأً مِنَ القَولِ لِأنَّه لایَلیقُ بِالَّذی هو خالِقُ کُلِّ شَیءٍ أن یکُونَ مُبایِناً لِکُلِّ