کتاب توحید - دفتر دوم: معرفت خدا و آثار و احکام آن صفحه 200

صفحه 200

خدای متعال با معروف شدن به هیچ وجه از غیب بودن خارج نمی گردد. پس اصل معرفت به نور علم و عقل و هیچ نور مخلوق دیگری نیست. لذا خدای معروف هم با هیچ بیانی قابل گزارش دادن نیست. بیان و گزارش مربوط به پس از حصول معرفتِ غیر عقلانی است. وقتی در این مرحله، عقل به کار می افتد، روشنگری می کند؛ از طرفی به نفی تعطیل و از طرف دیگر به نفی تشبیه می رسد و این جاست که وَلَه مطرح می شود. وَلَه – همان طور که در فصل نخست همین بخش بیان کردیم – به عاقل مربوط است و جایگاه آن پس از شکل گیری معرفت می باشد.

بنابراین، آن چه عارف به خدا نصیبش شده، بالاتر از آن است که به بیان و وصف درآید. لذا نباید تصوّر کرد توصیف امیرالمؤمنین (ع) به این که خداوند «داخلٌ فی الأشیاء...» حدّاکثرِ چیزی است که عارف به آن واصل شده است. هرگز چنین نیست. آن چه او به دست آورده، اصلاً قابل بیان با هیچ لفظ و قابل تصوّر با هیچ صورت ذهنی نیست. او خود این حقیقت را وجدان می کند که نمی تواند معروف خود را با هیچ بیانی وصف نماید. اما همو وقتی در مقام یک فرد عاقل می خواهد از آن چه شناخته، سخنی بگوید، می بیند بهتر از آن چه مولا امیرالمؤمنین (ع) با عبارات زیبایشان فرموده اند، نمی تواند چیزی به زبان آورد.

البته همگان خدا را با بعضی صفات خاصّش نمی شناسند. یکی ممکن است اُنس خدا را وجدان کند، دیگری رحمت او، سومی غضب و قهر او، چهارمی غفّاریّت او و... این گونه خدای متعال راه های زیادی برای معرّفی خود به هر کس بخواهد، دارد. یکی از همین راه ها وجدان داخل و خارج اشیا بودن خداست. یعنی انسان چنان معرفتی به خدایش پیدا کند که با همه ی وجود حس کند که گویی قیّومش داخل در اوست و در عین حال خارج از اوست. بالاتر از این، حسّ کند که گویی خدای او داخل در همه چیز و خارج از همه چیز است. این حال، یک حال وجدانی است که برای هر کس پیدا نمی شود و به هیچ وجه اختیاری انسان نیست و با نور علم و عقل هم نه قابل کشف است و نه قابل توضیح.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه