نوجوان و توحید صفحه 53

صفحه 53

می دانی؟ گفتم: آری؛ یعنی پنهان. گفت: خوب پس اقرار کردی. آن گاه به افرادی که در کنارش بودند گفت: دیدید اقرار کرد؟ گفتم منظورت چیست؟

گفت: در قرآنِ شما آمده است که: «خداوند اسرار و حتی پنهان تر از آن را نیز می داند. این جمله بی معناست؛ چون در عالم همه چیز یا آشکار است یا پنهان. دیگر پنهان تر معنی نمی دهد؟

من که پاسخی نداشتم، به خانه بازگشتم و نامه ای به امام صادق علیه السلام نوشتم و نزد آن حضرت فرستادم. پس از مدتی محمدبن مسلم که از شاگردان امام بود، پاسخ نامه ام را آورد. نامه را باز کردم و خواندم. در آن نوشته بود: سرّ آن است که در نهان خود پنهان کردی و از سرّ پنهان تر، آن چیزی است که به ذهنت آمده و سپس آن را فراموش کرده ای.

بی درنگ نزد، آن یهودی رفته و سخنان امام صادق علیه السلام را در جمع خواندم. شماری از افراد که دل هایشان پاک و آماده دریافت حقیقت بود، با شنیدن سخنان امام از مجلس یهودی بیرون رفتند. یهودی دیگر سخن نمی گفت و از آن پس کم تر کسی به سخنان او گوش فرا می داد.(1)

ج) حکمت

مرد ژولیده مو، با لباسی مندرس، در گوشه ای از شهر نشسته، دست نیاز به سوی رهگذران دراز کرده بود و گدایی می کرد. او حضرت موسی را از دور دید که به سویش می آید. خوشحال شد و ایستاد. حضرت موسی به او نزدیک شد و دید که مرد فقیر به سوی او می آید. با خود اندیشید که بی تردید، از او درخواست کمک می کند. خواست چیزی به او بدهد


1- 1 . بحارالانوار، ج 4، ص 79.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه