نوجوان و توحید صفحه 55

صفحه 55

جنایت دست یازید.(1) قرآن نیز می فرماید: «اگر خداوند رزق و روزی را برای بندگان (بی حساب) می گستراند، آنها در زمین ستم و تجاوز می کردند». (شور1: 27)

د) قدیم بودن

پرسش های بی پاسخ، آرام و قرار از او ربوده بود. او خود یکی از دانشمندان مشهور شام به شمار می رفت، ولی در یافتن پاسخ پرسش هایش ناتوان بود. عاقبت، به سراغ دانشمندان شهرش رفت که آن هم، بی فایده بود. آنان نیز نتوانستند مشکل او را حل کنند. پس از مدتی، به او خبر دادند در مدینه شخصی است که می تواند مشکل او را حل کند. نامش محمد و پدرش علی است. لقب او باقر و از فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله است. مرد شامی با شنیدن این خبر بی درنگ، خود را برای سفری طولانی آماده کرد. وسایل و پس انداز خود را برداشت و به کاروان تجاری مدینه پیوست. از شوق دیدار فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله سختی راه را فراموش کرده بود؛ زیرا با دیدار آن حضرت می توانست از آن سر در گُمی نجات پیدا کند. از دور، خانه های شهر مدینه پیدا شد. اشک در چشمانش حلقه زد. مدتی بعد، کاروان به مدینه رسید. او از آنان جدا شد و از مردمی که در کوچه های مدینه بودند، سراغ خانه امام را گرفت. هنگامی که به خانه امام رسید، نَفَسش در سینه حبس شده بود. با دستانی لرزان، در را به صدا درآورد. در را گشودند و به درون خانه راهنمایی شد. لحظه ها برایش به کندی می گذشت. امام وارد اتاق شد. او برخاست و خود را به پای امام انداخت و گریست. پس از مدتی رو به امام کرد و گفت: پدر و مادرم فدای تو ای پسر رسول خدا. این راه طولانی را آمده ام تا تو را ببینم و پس از آن، پاسخ پرسش هایم را از تو بشنوم.


1- 1 . مصطفی زمانی وجدانی، داستان ها و پندها، تهران، پیام عدالت، 1374، ج 6، ص 42.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه