نوجوان و توحید صفحه 59

صفحه 59

_ چشم.

_ اندازه مردمک؟

_ یک عدس یا کوچک تر.

_ ای هشام! چند قدم به جلو بردار و به بالای سرت بنگر، چه می بینی؟

_ آسمان و زمین و خانه ها، کاخ ها، بیابان ها، کوه ها و نهرها را می بینم.

_ آنچه را که تو می بینی، خداوند در یک عدس یا کوچکتر از آن گنجانده است. پس همان خدا می تواند جهان را در یک تخم مرغ بگنجاند، بی آنکه جهان کوچک و تخم مرغ بزرگ شود.

هشام خود را به دست و پای حضرت انداخت و او را غرق بوسه کرد و گفت: مرا بس است ای پسر رسول خدا. روز بعد، عبداللّه دیصانی به امید اینکه هشام پاسخی ندارد، نزد هشام آمد و با غرور گفت: ای هشام برای شنیدن پاسخ نیامده ام؛ چون می دانم که حرفی برای گفتن نداری. هشام لبخندی زد و سخن امام را به او گفت. عبداللّه دیصانی، به ناگاه در خود فرو رفت، سرش را به زیر انداخت و بی آنکه چیزی بگوید هشام را ترک کرد.(1)

ح) اراده

بحث درباره صفت های الهی بود. هر دو اراده را از صفت های الهی می دانستند، ولی درباره اینکه از قدیم با ذات الهی بوده یا بعد از آن حادث شده، اختلاف نظر داشتند. اوّلی که از دوستان امام صادق علیه السلام بود، به دوستش رو کرد و گفت: ای عاصم! تو که اراده را هم چون ذات


1- 1 . همان، ص 79، ح 4.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه