نوجوان و توحید صفحه 75

صفحه 75

مرد آمده بود تا از نظرش دفاع کند و به امام بقبولاند که خدا دو تا است، ولی در پایان این و گفت وگو، سر را به زیر افکند و از محضر امام خارج شد. در دل او یقینی به یکتایی خالق هستی پیدا شد و خاطره آن روز همیشه در ذهنش باقی ماند.

توحید ذاتی در قرآن

جوان مؤمن با پوشیدن جامه ای پاکیزه، شانه زدن موهایش و عطر زدن، خود را می آراید. از خانه بیرون می رود و روانه مسجد می شود. تا اذان مغرب دقایقی باقی است. قرآن را روی رحل می گشاید و آیه ها را با لحن دل نشینی تلاوت می کند. با صدای مؤذن، خود را آماده خواندن نماز می کند و به صف اول نماز جماعت می پیوندد. پس از پایان نماز، با شرکت در محفل قرآن به سخنان مفسر، که سوره توحید را تفسیر می کند، گوش فرا می دهد. او وجود خود را جزئی از قرآن می داند و به قرآن عشق می ورزد. او دوست دارد همان گونه که در تلاوت قرآن مهارت دارد، تفسیر قرآن را نیز درک کند و معنی آن را بفهمد تا این گونه بتواند به دستورهای قرآن عمل کند. بنابراین، نشست ها را فرصتی مناسب می بیند تا با شرکت در آنها بر اندوخته های قرآنی اش بیافزاید و بتواند با کلام الهی بیش تر آشنا شود. به ویژه سوره توحید که هر روز در نمازهایش می خواند. یافتن مطالب موجود در این سوره، باورهایش را درباره توحید و خداشناسی راسخ تر می کند. مفسر همچنان سخن می گفت و جوان نیز گوش می داد و احساس می کرد گفته های او در عمق روح و روان او رسوخ پیدا کرده است. مفسر به کلمه صمد (خدا بی نیاز است) رسید. او استنباط خود را از این جمله بیان کرد، ولی عده ای با نظر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه