فرهنگ غدیریه : فرهنگ الفبایی صفحه 400

صفحه 400

و اشک از چشمان مبارکش جاری است، مردم از گریه آن حضرت به گریه افتادند، وقتی که آرام شدند، عمر سؤال خود را پرسید و حضرت پاسخ داد، آنگاه عمر دست هایش را به هم گره کرد و گفت:

خدا تو را خواسته که خلیفه ی پیامبر شوی، ولی چه کنم که این مردم آن را نپذیرفتند.

حضرت متوجه چگونگی گفتار عمر شد و فرمود:

یا اَبا حَفصْ! عَلَیْکَ من هُنا وَ من هُنا: ای عمر! صدایت را کوتاه کن!

سپس این آیه را تلاوت نمود: «اِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کانَ میقاتاً(1)»

به راستی روز قیامت، وعده گاه است(در آن روز حقیقت ها روشن خواهد شد) آنگاه عمر از شدت ناراحتی دست هایش را محکم به هم زد و از محضر علی علیه السلام برگشت در حالی که چهره اش دگرگون و گرفته شده بود، گو اینکه از میان پرده ی سیاه نگاه می کرد(2) (3).

علنی شدن دعوت

علی علیه السلام می فرماید: با نازل شدن آیه وَ اَنْذِرْ عَشیرَ تَکَ الاَقْرَبینَ

«نخست خویشان نزدیک را بترسان» پیامبر صلی الله علیه و اله مرا احضار فرمود و گفت: خداوند به من فرمان داده است که خویشان خود را به سوی خداوند دعوت کنم، تو غذایی تهیه کن و همه ی بنی هاشم را به صرف غذا در خانه ی ما دعوت کن.


1- . نبأ، آیه 17.
2- . علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج40، ص 122.
3- . علامه مجلسی، محمدباقر، احسن القصص، ج7، مترجم: محمود ناصری، نشر: دارالهدی، چاپ دوم، ص 90و 91.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه