2 مدیریت و زمامداری و مرکز تصمیم گیری و اجرائی مورد اعتماد
بدیهی است که بدون مدیریت صالح و قاطع و نظام اداره، رفاه و امنیت و مقاصد اساسی دنیا و آخرت انسان حاصل نمی شود. بشر، هم طعم تلخ بی نظمی را چشیده است و هم اثر موافق و مساعد نظم و ترتیب را دیده است، لذا مدیریتی را که حافظ نظم و مجری عدالت، و نگبهان مصالح و پاسدار حقوق عموم باشد لازم می داند و از آن استقبال می نماید.
مدینه فاضله وقتی تشکیل می شود که افراد جامعه مانند اعضاء و قوای انسان واحد که تحت اداره و مدیریت عقل قرار دارند و وحدتشان با یک نیروی مرکزی که هر عضو و قوّه ای را به کار مناسب مأمور می سازد در تحت مدیریت مطمئن و عاقل و عادل اداره شود که جریان امور را بر سیر منطقی و متناسب قرار دهد، وبین اعضاء همکاری ایجاد کند بدون اینکه خودش را بر سائرین تحمیل نماید یا آنها را در مسیر غیر مناسب و خارج از صلاحیتشان وارد کند. واضح است هر چه این نقشه بیشتر عملی شود و هر چه مدیریت از آگاهی لازم، بیشتر برخوردار باشد اغراض صحیح انسانی بیشتر تأمین می گردد، و مشابهت نظام سیاست و اداره و تشریع به نظام تکوین بیشتر می شود.
شکل مدیریت
ظاهراً در اصل
لزوم مدیریت، اختلاف قابل توجهّی وجود ندارد و تقریباً مورد اتفاق همگان است. آنچه مورد اختلاف و محل نظر و نزاع بوده و هست شکل مدیریت است و اینکه چگونه و به چه شکل و برنامه اغراض و مقاصدی که بشر از مدیریت دارد تأمین می گردد. بدیهی است که در این نقطه است که حسّاسیت و اهمیت مسأله مدیریت، و اختلاف آراء و برنامه ها ظاهر می شود، و اغراض سیاسی و جاه طلبی نیز نقش مهمی را ایفا می نمایند، و بر حسب مبانی و جهان بینی های مختلف، نظرات مختلف اظهار می شود که مجال شرح و بسط و تفصیل شکلها و صورت هائی که تا کنون عرضه شده یا در خارج وجود پیدا کرده در این رساله نیست، و بطور فشرده و اختصار می گوئیم. در اینجا در دو محیط و دو جوّ می توان سخن گفت:
نخست، در محیط کسانی که یا اصلاً به مبدأ و عالم غیب اعتقاد ندارند و در تاریکی های الحاد متحیر و سرگردان هستند و اگر خیلی ترقّی فکری و علمی داشته باشند بیش از حدّ: (یعلمون ظاهراً من الحیاه الدنیا وهم عن الاخره هم غافلون) [1] = (اکثر مردم) «به امور ظاهری زندگی دنیا آگاهند و از عالم آخرت بکلی بی خبرند». نیست، ویا اگر به مبدأ و عالم غیب، و حتی رسالات آسمانی معتقدند مسائل دنیا و خصوص اینگونه امور را به آن مرتبط نمی دانند و بشر را در این امور مستقل و به خود واگذار می شمارند و به اصطلاح، روحانیت را از سیاست، و دین را از دنیا جدا می دانند.
و خلاصه به هیچ گونه ترتیب و الزام دینی در این امور معتقد نمی باشند.
دوّم، در محیط اسلامی که همه چیز و همه راهها و روشها با جهان بینی اسلامی بررسی می شود و اسلام را از هر کمبود و کوتاهی و نقص منزّه می داند و سیاست و حکومت را از اسلام جدا نمی سازد و اسلام را فراگیر همه مسائل زندگی بشر می شناسد در چنین جوّی باید نظام حکومت را از کتاب و سنت و تعالیم اهل بیت پیغمبر صلی الله و علیه و آله که عدل قرآن مجیدند و تمسّک به آنها امان از ضلالت است گرفت.
علیهذا ما بر حسب هر یک از این دو جوّ، جداگانه بررسی را آغاز می کنیم و اوّل شکل مدیریت را در محیط های الحادی و آن محیطهای ایمانی که دین را از دنیا، و سیاست را از دیانت و روحانیت جدا می دانند بررسی کرده وبا صاحبان این افکار به مباحثه می نشینیم.