- فصل اوّل: سه دلیل از دلائل امامت امیر المؤمنین علیه السّلام 5
- جهت اوّل: تحقیق در الفاظ «حدیث ثقلین» 8
- جهت دوّم: راویان «حدیث ثقلین» 11
- جهت سوّم: دلالت «حدیث ثقلین» 18
- مباحثی مربوط به جهت سوّم که تذکّر آنها ضروری است 21
- مطلب اوّل: اقتران «حدیث ثقلین» با احادیث دیگر 22
- مطلب دوّم: تکرار وصیّت به قرآن کریم و عترت در موارد مختلف 23
- مطلب سوّم: دعوت به اتّحاد بین امّت اسلام در پرتو تعلیمات «حدیث ثقلین» 25
- جهت چهارم: اشکالات مخالفین بر «حدیث ثقلین» 26
- طریق اوّل 26
- طریق دوّم 30
- طریق سوّم 31
- طریق چهارم 32
- طریق پنجم 34
- حدیث غدیر 34
- متن حدیث غدیر 37
- نکته اوّل 38
- نکته سوّم 39
- نکته دوم 39
- جهت اوّل: 41
- مطلب اوّل 41
- مطلب چهارم 42
- مطلب دوّم 42
- مطلب سوّم 42
- راویان حدیث غدیر 44
- موجبات عدم نقل حدیث غدیر 48
- اثبات تواتر لفظی برای «حدیث غدیر» 50
- دلالت «حدیث غدیر» بر امامت امیرالمؤمنین علیه السّلام 51
- علیّ در حجّة الوداع نبوده است!! 53
- جهت دوّم: کوششهایی که در راه از کار انداختن «حدیث غدیر» صورت گرفته است 53
- مناقشه در صحّت «حدیث غدیر»!! 54
- آیا کلمه «مَوْلی» در کلام عرب به معنای «اَوْلی» آمده است؟ 55
- ادّعای عدم تواتر «حدیث غدیر»!! 55
- «حدیث غدیر» بر امامت بلا فصل، دلالت نمی کند!! 58
- آیا «حدیث غدیر» بر امامت باطنیّه دلالت می کند؟ 59
- حدیث ولایت 60
- اصحابی که حدیث ولایت از آنها روایت شده 61
- راویان حدیث ولایت 63
- متن «حدیث ولایت» و تصحیح اسناد آن 66
- بررسی اسناد «حدیث ولایت» به نقل از ابن عبّاس 68
- بررسی اسناد «حدیث ولایت» به نقل از عمران بن حصین 69
- «حدیث ولایت» به نقل از بریدة بن حصیب 72
- جهت اوّل: دلالت «حدیث ولایت» بر عصمت 75
- جهت دوّم: دلالت «حدیث ولایت» بر امامت امیرالمؤمنین 76
- وجود نفاق ومنافقین در عهد رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم 78
- جهت سوّم: بغض علیّ موجب خروج از اسلام است 80
- اشکالات خصم بر استدلال به «حدیث ولایت» 80
- فصل دوّم: تحقیق در دلائل امامت ابو بکر ابن ابی قحافه 83
- فصل اوّل: ادلّه مخالفین بر افضلیّت ابوبکر 85
- دلیل اوّل 86
- دلیل دوّم 88
- دلیل سوّم 92
- دلیل چهارم 92
- دلیل پنجم 93
- دلیل ششم 94
- دلیل هفتم 98
- دلیل هشتم 99
- دلیل نهم 100
- دلیل دهم 101
- فصل دوّم: ادّعای اجماع بر خلافت ابوبکر و بررسی آن 102
- فصل سوّم: شرائط امام از نظر اهل سنّت 104
- مطلب دوّم 106
- مطلب چهارم 107
- مطلب سوّم 107
- مطلب پنجم 109
- علی یا ابوبکر؟ 110
- آیا حضرت امیر با ابوبکر بیعت کردند؟ 112
- آیا امامت و خلافت با بیعت محقَّق می شود؟ 113
- دلیل بر شرعیّت بیعت 113
- بیعت چیست؟ 113
- بیعت با ابوبکر چگونه محقّق شد؟ 114
- آیا امیرالمؤمنین خواهان مصاهرت با خلفاء بوده اند؟ 116
- آیا حضرت علی همواره در نماز جماعت خلفا حاضر می شده؟ 116
- آیا امام علیه السّلام اسامی خلفاء را بر فرزندان خود گذاشته اند؟ 121
- آیا روایت مدح آن حضرت از شیخین صحت دارد؟ 122
- آیا حضرت علی از حقّ خود تنازل کردند؟ 124
- شرائط امام و خلیفه از دیدگاه اهل سنّت 127
- فرار ابوبکر و عمر در جنگ احد و سایر جنگها 128
- آیا ابوبکر واجد آن صفات و شرائط بوده؟ 128
- واقعه قتل مالک بن نویره 133
- میزان علم ابوبکر 134
پیشگفتار
بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمدلله والصّلوة والسّلام علی محمّد المصطفی وآله الطّاهرین ولعنة الله علی أعادیهم من الاوّلین والآخرین.
«امامت»، همچنانکه از تعریف آن بدست می آید که: ریاستی عمومی است بر جمیع امّت در تمام امور دین و دنیا به حساب نیابت و خلافت از رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم(1)، مقامی منیع، و «امام» هم لامحالة، بخصوص در مکتب شیعه، دارای جایگاهی رفیع می باشد.
و البتّه این رفعت جاه و بلندی مقام درباره «امام» و «جانشین پیامبر» نزد شیعیان، دستاورد تعلیمات امامان معصومشان علیهم السّلام می باشد، چرا که پس از اثبات حقّانیّت دوازده امام (با براهین غیر قابل خدشه از عقل و نقل) که با علیّ بن أبیطالب علیه السّلام آغاز و به همنام و هم کنیه رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم یعنی: حضرت ولیّ الله الأعظم حجّة ابن الحسن العسکری علیه وعلی آبائه الصّلوة والسّلام به انجام می رسند، شیعیان، گوش دل سوی فرمایشات آن سروران دین و دنیا نموده، و با خضوع و خشوع هرچه تمامتر در محضرشان زانوی ادب زده، و از زلال علمشان بهره ها گرفتند، و با عکوف بر سرای باب مدینه علم رسول الله صلّی الله علیه وآله وسلّم، آن قدر که خاکیان را ممکن بود، (البتّه هر کسی فراخور درک و فهمش) قلبهای زنگار گرفته را به انوار معارف نامنتهای آن ابواب الهی جلاء دادند. گفتم همه مُلک حسن، سرمایه تُست *** خورشید فلک چو ذرّه در سایه تست
گفتا غلطی زما نشان نتوان یافت *** از ما تو هر آنچه دیده ای پایه تست شیعیان اهلبیت علیهم السّلام در سایه ارشادات و به برکت تعلّم در مکتب امامانشان علیهم السّلام، آن عصاره های خلقت را اینگونه شناخته اند که:
اَلاِْمامُ واحِدُ دَهْرِه، لا یُدانیهِ أَحَدٌ، وَلا یُعادِلُهُ عالِمٌ، وَلا یُوجَدُ مِنْهُ بَدَلٌ، وَلا لَهُ مِثْلٌ وَلا نَظیرٌ، مَخْصُوصٌ بِالْفَضْلِ کُلِّهِ مِنْ غَیْرِ طَلَب مِنْهَ لَهُ وَلا اکْتِساب، بَلِ اخْتِصاصٌ مِنَ المُفَضِّلِ الوَهّابِ.(2)
ترجمه: امام (و جانشین پیامبر) یگانه روزگارش می باشد، و کسی (در علوّ جاه و مقام) به او نمی رسد، هیچ دانائی (در دانائی و علم) با او برابری نمی تواند، و یافت نمی شود کسی که بتواند کار او را انجام دهد، مانند و مشابهی برایش نیست، معدن کمالات و فضائل بوده، این کمالات جز از صُقْع ربوبی، از جای دیگری نشأت نگرفته است.
و نیز در باره این اعجوبه های سراچه وجود اینگونه معتقدند که:
وَهُوَ بِحَیْثُ النَّجْمُ مِنْ یَدِ الْمُتَناوِلینَ وَوَصْفِ الواصِفینَ.(3)