المقنع فی الغیبه صفحه 10

صفحه 10

اگر گفته شود: پيامبر(صلي الله عليه وآله) از امت خويش مخفي نشد مگر بعد از انجام دادن همه اموري كه بر عهده او واجب بود، و در زمان مخفي بودن هم كسي به او نيازي پيدا نكرد، در حاليكه سخن شما در باره امام بر خلاف اين است. از جهت ديگر نيز استتار و مخفي ماندن پيامبر(صلي الله عليه وآله) زياد طولاني نگشت و مدت زيادي طول نكشيد، در حاليكه پنهان ماندن امام شما زمانهايي طولاني بر آن گذشته و قرنهاي متمادي بر آن سپري شده است. گوييم : مطلب چنانكه شما گفتيد نيست. زيرا پيامبر(صلي الله عليه وآله) قبل از هجرت و در زماني كه در مكّه بود در شعب ابي طالب و در غار پنهان گشت، در حاليكه تمام شريعت را هنوز به انجام نرسانيده بود، چون اكثر احكام وبخش اعظم قرآن كريم در مدينه نازل شد. پس چگونه ادعا مي كنيد كه مخفي شدن حضرت پس از تكميل و به پايان رساندن اداي رسالت بود؟ تازه اگر امر بنا بر آنچه كه شما مي پنداريد كامل شدن انجام رسالت قبل از استتار و مخفي شدن باشد، باز هم اين مطلب نمي تواند نياز مردم را به تدبير و سياست او و امر و نهي او در بين امّت نفي كند. و كيست آنكس كه بگويد: بعد از اداي رسالت و بيان كامل شرع ديگر هيچ احتياجي به وجود پيامبر(صلي الله عليه وآله) نيست و هيچ نيازي به تدبير و انديشه او در بين امّت وجود ندارد. كيست جز انسان معاند و زورگو كه بتواند چنين ادّعاي باطلي كند؟ حال اگر مخفي گشتن پيامبر(صلي الله عليه وآله) ـ با فرض نياز مردم به او ـ به خاطر خوف از ستمگران و دشمنان، جايز و ممكن باشد، و پيامدهاي اين امر هم بر عهده كساني قرار گيرد كه او را در حالت ترس قرار داده و ناچار از غيبت وپنهان شدن ساخته اند، ديگر سرزنشي بر او نيست و همه ملامتها وسرزنشها متوجّه كساني مي شود كه او را مجبور به اختفاء و استتار كرده وناچار از غيبت و نهان شدن ساخته اند، و سخن در باره غيبت امام زمان(عليه السلام) چنين است.

طولاني يا كوتاه بودن غيبت

طولاني يا كوتاه بودن غيبت

اما اختلاف به سبب طولاني بودن غيبت و كوتاه بودن آن نادرست است: زيرا فرقي در وجه غيبت، بين غيبت كوتاه و منقطع، و غيبت طولاني ومستمر نيست. از آن رو كه اگر قرار باشد در پنهان شدن و غيبت به هنگام نياز به آن، هيچ ملامتي بر پنهان شونده و غيبت كننده نباشد،( [1] ) ممكن است سبب و وجهي كه باعث اين غيبت شده، طولاني باشد و مدتها طول بكشد همچنانكه ممكن است زماني كوتاه ادامه يابد و قطع شود پاورقي


( [1] ) همين عبارت در كتاب «غيبت» شيخ طوسي، همراه با عبارتي ديگر اين چنين نقل شده است: بلكه همه ملامت و سرزنش متوجه كساني باشد كه او را به نهان شدن واداشته و نيازمند غيبت ساخته اند.

عدم غيبت امامان پيشين

عدم غيبت امامان پيشين

اگر گفته شود: در صورتيكه ترس از دشمن، او را به غيبت و پنهان شدن واداشت; چرا پدرانش كه امامان پيش از او بودند غيبت نكردند. با اينكه همه آنان در حالت تقيّه وترس از دشمنان شان بسر مي بردند؟ گوييم : بر پدران بزرگوار او(عليهم السلام) هيچ ترسي از دشمنان شان نبود، زيرا همواره تقيّه مي كردند و از تظاهر به امام بودن سرباز مي زدند و امامت وپيشوايي را از خود نفي مي كردند.( [2] ) در حاليكه همه خوف و ترس متوجه امام زمان(عليه السلام) است، بخاطر اينكه ظهور و قيامش با شمشير خواهد بود، و همه را به خويش و امامت خود فرا مي خواند، و با هركس كه با او مخالفت نمايد به جهاد بر مي خيزد.( [3] ) پس چه نسبتي بين خوف و ترس او از دشمنان، با خوف و ترس پدران بزرگوارش(عليهم السلام) از آنان مي تواند باشد؟ كسي نمي تواند قائل به تساوي اين دو خوف باشد يا حتي نسبتي بين آن دو بر قرار سازد، مگر از روي بي دقّتي و كم توجّهي. پاورقي


( [2] ) در حاشيه نسخه خطي «مقنع» كه در كتابخانه مجلس شوراي اسلامي نگهداري مي شود، آمده است: «لي هُنا نَظَرٌ» ـ به نظر من بر اين فرمايش سيد اشكال وارد است ـ . ( [3] ) در حاشيه نسخه خطي پيشين آمده است: توضيح فرمايش ايشان اينكه: امام زمان(عليه السلام) مكلّف است كه حق را آشكار نموده و مخالفين خويش ر ابه قتل رساند. و اين عمل جز با شمشير ممكن نيست، بر خلاف پدران بزرگوارش (سلام الله عليهم) كه آنان چنين تكليفي نداشتند، واللّه اعلم

فرق بين غيبت و عدم وجود

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه