المقنع فی الغیبه صفحه 9

صفحه 9

تأكيد بر حفظ سير موضوعي بحث

از ياد مَبريد آنچه را كه بزرگان تان همواره بر آن اعتماد مي كنند به اينكه امور مشتبه و داراي اختلاف را به امور روشن و واضح بر مي گردانند، وامور مشتبه و داراي احتمالات را بر امور قطعي و غير قابل اشتباه مبتني مي سازند، و نسبت به امور پنهان و نا آشكار با استفاده از امور واضح و آشكار حكم مي كنند، تا آنجا كه حتي در اصول دين و فروع آن ـ چه آنجا كه به طريق عقلي و چه آنجا كه به طريق شرعي ثابت مي شود ـ همين روش را استعمال مي كنند. پس چگونه در خصوص مبحث غيبت حضرت مهدي(عليه السلام) ما را از چيزي كه هميشه سنّت و مذهب شما بوده و همواره بر آن اعتماد واطمينان كرده ايد منع مي كنيد؟ ـ و از تمسك به آن روش كه در همه مباحث مورد قبول بزرگان تان بوده باز مي داريد؟ ـ اينجا اگر ترس از طولاني شدن مطلب نمي بود به همه موارد و مسائلي كه در آنها بر همين روش اتكاء مي كنيد ـ كه تعدادشان هم زياد است ـ اشاره مي كرديم. بنابراين ـ با منع كردن ما در مبحث غيبت از آن روش و منهجي كه طي كرده ايم ـ اصول خودتان را توسط امور فرعي نقض و باطل نكنيد، و در تعصّب به جايي نرسيد كه ديگر عنادتان بر هيچكس پوشيده نماند.

بررسي حكمت غيبت

بررسي حكمت غيبت

اگرچه ذكر تفصيلي اسباب غيبت حضرت مهدي(عليه السلام) بر ما لازم نيست، و ذكر نكردن آنها هم ضرري و اخلالي به درستي مبنا و مذهب ما وارد نمي كند، با اينهمه از آنرو كه وعده داديم تا به شكل تبرّعي و افتخاري سبب غيبت را به شكل مفصل ذكر كنيم، به اين وعده عمل كرده و با ذكر سؤالاتي كه در اين باره پرسيده مي شوند و جوابي كه به آنها مي دهيم، مطلب را پي مي گيريم. پس اگر اينهمه، فضل و زيادتي مفيد از ناحيه ما محسوب گردد، ما بخاطر ظاهرتر ساختن دليل و برهان مان بر آنها اعتماد مي كنيم و گرنه، همان تسمّك به مجموعه پيشين كفايت كننده بود و ما را مستغني مي ساخت

پنهان شدن از ديد ستمكاران

پنهان شدن از ديد ستمكاران

امّا سبب غيبت عبارتست از اينكه: ستمكاران آن حضرت(عليه السلام) را مي ترسانند و دست او را نسبت به تصرّف در چيزهايي كه خداوند براي او حق تدبير و تصرّف قرار داده است باز مي دارند. زيرا بهرهوري از امام فقط در زماني است كه داراي تمكين و تمكّن باشد، و مورد اطاعت قرار گيرد، و بين او و اهدافي كه دارد مانع و رادعي نباشد، تا بتواند جنايتكاران را سرجاي شان نشاند، و با طغيانگران جنگ كند، و حدود الهي را اقامه كند، و مرزها را محكم گرداند، و حق مظلوم را از ظالم باز ستاند، و هيچكدام از اينها تمام نمي شود مگر با تمكّن و قدرت داشتن او. پس اگر بين او و بين اين خواسته هايش مانع و حايلي پيدا شود، لزوم قيام به لوازم امامت و پيشوايي از او ساقط مي گردد و اگر بر جان خويش ترسيد، غيبتِ او واجب مي شود و پنهان شدنش لزوم پيدا مي كند. و چه كسي است كه چنين شخصي را كه از دشمنان پر از كينه و عداوت خويش، ترسان است بتواند مجبور كند كه بر ايشان ظاهر شود و در بين شان آشكار گردد؟ در حاليكه دوري جستن از ضررها برهركسي عقلا و شرعاً واجب است. و اين خود پيامبر(صلي الله عليه وآله) بود كه يكبار در شعب ابي طالب(عليه السلام)پنهان گشت و بار ديگر در غار مخفي شد. و مي دانيم كه هيچ وجهي براي چنين استتار و پنهان شدني نبود مگر ترس آنحضرت از ضررها و آسيب هايي كه ايشان را تهديد مي كرد، و در صورت دسترسي دشمن، به ايشان وارد مي گشت.

فرق بين اختفاء پيامبر و غيبت امام

فرق بين اختفاء پيامبر و غيبت امام

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه