- مقدمه 1
- پیشگفتار 4
- 1- نقش امامت در دین: 7
- اول: ضرورت و لزوم پیشوای معصوم برای مردم 7
- الف – امامت اساس اسلام: 7
- اشاره 7
- ج – امامت سنگر دفاع از دین: 8
- ب – امامت رهبر دین: 8
- 2- نقش امامت در عبادت: 9
- د – امامت مایه نظام مندی دین است. 9
- الف – امامت مایه اتمام عبادت: 9
- ب – امام الگوی اعمال عبادی: 10
- ب – امامت مایه اصلاح دنیای مردم: 10
- الف – امامت مایه نظام مندی جامعه اسلامی: 10
- 3- نقش امامت در جامعه: (نقش های سیاسی، اجتماعی، قانون گذاری و …) 10
- د – امامت ضامن اجرای قوانین: 11
- ج – امامت مایه سربلندی مسلمانان و مؤمنان: 11
- ه - امامت نهاد قانون گذاری: 12
- و – امامت هدایتگر مردم: 12
- ح – امام، رهبر سیاسی مردم: 13
- ز – امامت دشمن شکن: 13
- 4- نقش امامت در رستاخیز 14
- اشاره 16
- 1- امامت جانشین و امین خدا در زمین: 16
- دوم: جایگاه امامت در جهان شناسی 16
- 3- مقام امام / مقام پیامبر: 17
- 2- مقام امامت بالاتر از نبوت: 17
- 5- فرشتگان با امام سخن می گویند. 18
- 4- امام حجت الهی: 18
- 6- امام از مردم به مردم سزاوارتر است: 19
- 7- امام، معصوم از گناه و نقص: 20
- 9- علم امام و آگاهی از امور غیبی و آینده: 21
- اشاره 21
- الف: آگاهی از اسامی شیعیان تا روز رستاخیز 21
- 8- دعای امام، مستجاب است: 21
- ب: اعمال بندگان را می بیند. 22
- د: امام از دل و ذهن مردم با خبر است 23
- ج: آگاهی از حوادث آینده از طریق پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) 23
- ه : سرچشمه علم امام، الهی است 24
- الف: امام جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار (علیهم السلام) 25
- 10- امام میراث دار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان: 25
- ب: سلاح پیامبر نزد امام 26
- ج: کتاب جامعه نزد امام 26
- ه: مصحف فاطمه J نزد امام 27
- د: کتاب جفر نزد امام 27
- 11- امام تأیید شده روح القدس: 28
- 12- امامت نور جهان افروز و آب حیات: 29
- 13- امام رفیق مهربان و پناهگاه شماست: 30
- 15- امام دارای شرح صدر الهامات علمی و توفیقات الهی است: 31
- 14- فضایل امام موهبتی الهی است: 31
- سوم: شیوه ی شناخت و تعیین امام معصوم (علیه السلام) 33
- 1- تعیین امام با نصب الهی است چرا که خرد انسان های عادی از تعیین امام معصوم (علیه السلام) عاجز است. 33
- 2- علم و استجابت دعا؛ دو راه اساسی شناخت امام 34
- 3- ناتوانی عموم مردم ازشناخت صفات امام: 35
- 1- آگاهترین مردم 36
- 2- داور ترین مردم 36
- چهارم: ویژگی های پیشوای امت 36
- 4- صبورترین مردم 37
- 5- شجاع ترین مردم 37
- 3- با تقوا ترین مردم 37
- 7- عابد ترین مردم 38
- 8- از پدر و مادر به مردم مهربان تر 38
- 6- بخشنده ترین مردم 38
- 9- فروتن ترین مردم نسبت به خدا 39
- 10- فرمانبردار ترین مردم نسبت به دستورات الهی 40
- 11- امام نیز انسان است 40
- 13 – امام از ستمکاران نیست 41
- 12- امام یگانه روزگار 41
- 14 – امام آگاه به امور سیاسی 42
- 1 – با امامت «علی (علیه السلام) » دین تمام و کامل شد: 43
- پنجم: امامت خاصه 43
- 2 – امامت ائمه (علیهم السلام) به خاطر علم و ایمان و با نصب الهی بود. 44
- 3 – امامت فقط در آل رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) است: 45
- 4 – امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد آمد: 46
- 1 – هر کس از امام جدا شد، به هلاک می افتد 47
- 2 – جدایی از امام موجب سرگردانی و گمراهی و گرفتاری در دام شیطان می شود. 47
- ششم جدایی از امامت و پیامدهای آن 47
- 3 – پیامدهای غلو کردن درمورد امامان (علیه السلام): 48
- ب: مفوّضه مشرک اند: 48
- الف: غلو کنندگان ملعون و کافرند: 48
- جمع بندی و نتیجه: 50
- منابع 51
ه - امامت نهاد قانون گذاری:
(و الامام یحلّل حلال الله و یحرّم حرام الله)(1)
«امام حلال الهی را جایز و حرام الهی را ممنوع می سازد.»
قانون گذاری حق خداست چون او خالق، مالک و صاحب اختیار مردم است. اما خدای متعال حق قانون گذاری را در برخی حوزه های اجرایی به پیامبر و امام واگذار کرده است. از این رو دستور داده است که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و زمامداران الهی اطاعت کنید.(2)
بنابراین امام مسلمانان حق دارد در چهارچوب قوانین کلی الهی که در قرآن بیان شده است، برخی مقررات اجرایی را تشریع کند؛ یعنی برخی امور را حلال یا حرام اعلام نماید، همان طور که از باب احکام حکومتی می تواند قوانین خاصی وضع کند. تا احکام کلی الهی در جامعه اجرا شود.
و – امامت هدایتگر مردم:
(و الامام… و یدعو الی سبیل ربه بالحکمه و الموعظه الحسنه و الحجه البالغه)(3)
«امام با حکمت و نصیحت نیکو و دلایل قاطع مردم را به سوی پروردگار فرا می خواند.»
(الامام… الداعی الی الله)(4)
1- عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، کافی، همان، بحارالانوار، ج25، ص 124.
2- اطیعوالله و اطیعوا الرسول و اولولامر منکم (نساء / 59).
3- عیون ، ج1، ص 216 و کمال الدین، ج 2، ص 677، و امالی، شیخ صدوق، ص 674،کافی، ج 1، ص 198، و احتجاج، ج 2، ص 434، و بحار، ج 25، ص 120.
4- عیون ، ج1، ص 219، و احتجاج، همان، بحار، همان، ص 124.