نوجوان و امامت صفحه 58

صفحه 58

سخنی نگفت و تنها به افق خورشید نگریست و از ته دل آرزو کرد روزی برسد که شاهد خلافت معصومین باشد.

2. علم

اشاره

زیر فصل ها

امام، داناترین فرد هر دوره

علم لدنی امامان

شناخت امام واقعی از راه برتری های علمی

منابع علم ائمه

جامعه و جفر

کلام الهی؛ سرچشمه علم امامان

قرآن و سنت

علم اولین امام با تربیت رسول خدا

روح القدس، کلید علم امامان

محدث کیست؟

تفاوت دانش پیامبر و امام

امام، داناترین فرد هر دوره

جمعیت در مسجد موج می زد آن روز همه مردم مدینه برای شنیدن سخنان خلیفه گرد آمده بودند. دیگر جایی برای نشستن نبود. خلیفه سخن آغاز کرد و پس از حمد و ثنای الهی، مردم را از جنگی که در پیش داشت، آگاه کرد و از آنان یاری خواست. مردی وارد صحنِ مسجد شد. کسی او را نمی شناخت. محاسن بلند او و شیوه لباس پوشیدنش نشان می داد که مسلمان نیست. ابوسعید خدری که تازه وارد مسجد شده بود، مردِ غریبه را شناخت. او از دانشمندانِ یهودی بود. نزدیک شد و خود را معرفی کرد. دانشمند یهودی قصد خود را از آمدن به آن جا بیان کرد. ابوسعید دریافت که او برای دیدن خلیفه به مسجد آمده است. آن دو از لابه لای جمعیت گذشتند و به صدر مجلس رسیدند. خلیفه در حال گفت وگو با مردم بود. ابوسعید، عمر را در جریان آمدن آن دانشمند یهودی قرار داد. عمر به احترام او از جا برخاست و او را در کنار خودش نشاند. اندکی بعد، مرد یهودی به خلیفه رو کرد و هدفش را از حضور در مسجد بیان کرد. او گفت: اگر به پرسش هایم پاسخ دهی، اسلام را می پذیرم و به آیین شما در خواهم آمد.

دانشمند یهودی خطاب به عمر گفت: این گونه به نظر می رسد که تو داناترین مسلمان هستی و می توانی به پرسش های من پاسخ دهی. عمر به

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه