نوجوان و امامت صفحه 81

صفحه 81

سکوت اختیار کرد؛ چون منظور امام را دریافته بود. شخصی که به تعداد مورچه ها و همه جزئیات آگاهی دارد، کسی جز امام نیست و این به مقام امامت او مربوط می شود.(1)

علم به جزئیات در شب قدر

از راه دور آمده بود. روزهای زیادی را در بیابان، به سختی راه پیموده بود؛ به این امید که امام جواد علیه السلام را ببیند و پاسخ پرسش هایش را از او بشنود. وارد شهر شد. نشانی منزل امام علیه السلام را از مردم پرسید. مردی او را راهنمایی کرد و بی آن که استراحت کند، راهی منزل امام علیه السلام شد. در آن جا نفسی تازه کرد و آبی نوشید. سپس وارد منزل امام جواد علیه السلام شد. لحظاتی بعد امام نیز از راه رسید و به او خوش آمد گفت. امام علیه السلام دریافت که او از راه دوری آمده و پرسشی دارد. مرد گفت: ای پسر رسول خدا! مدت ها بود که قصد داشتم از نزدیک تو را ببینم و در این دیدار، پاسخ پرسش هایم را نیز بشنوم. او وقتی از امام علیه السلام اجازه گرفت، یک به یک، پرسش هایش را مطرح کرد. تنها یک پرسش باقی ماند، ولی بیان این پرسش برای او سخت بود؛ چون می پنداشت چنین پرسشی دخالت بی جا در کار خدا و امامت است و شاید کفر باشد. به همین دلیل می ترسید پرسش خود را مطرح کند. بنابراین، با ترس و لرز گفت: ای پسر رسول خدا! جانم به فدایت پرسشی در ذهن دارم، ولی از بیان کردن آن می ترسم، امید دارم بر من خشم نگیری. امام جواد علیه السلام نگاه صمیمانه ای به او افکند و فرمود: چرا خشم کنم. مرد مسافر کمی آرام


1- مجمع البیان، ج 20، ص 378.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه