نوجوان و امامت صفحه 84

صفحه 84

علیه السلام می خواست برای او دعا کند. امام پیش از آن که برای آن مرد دعا کند، فرمود: «آیا می دانید کارهای شما هر شب و روز بر من عرضه می شود.» این سخن همانند پتکی بر روح و روان آن مرد فرود آمد و او را غمگین ساخت. با خود اندیشید: یعنی امام علیه السلام تاکنون بر همه کارهای زشت من آگاه بوده است، بیچاره شدم. در همین اندیشه بود که ادامه سخنان امام علیه السلام او را به خود آورد. امام علیه السلام به او دلداری می داد و او را به آرامش دعوت می کرد. آن مرد از آن مجلس بیرون آمد، ولی احساس می کرد سبک شده و توبه اش پذیرفته شده است. از آن پس راه هدایت را در پیش گرفت و چون می دانست اعمال او بر امام علیه السلام عرضه می شود، احساس می کرد کسی در همه جا کارهای او را می بیند. بنابراین، دست از پا خطا نمی کرد و خدا را برای این نعمت بزرگ سپاس می گفت.(1)

دانستن اسرار انسان ها به وسیله فرشتگان

عمود چه بود که این همه درباره آن سخن می گفتند. هر کسی چیزی می گفت و براساس سلیقه خود آن را تعریف و تفسیر می کرد. مردم شنیده بودند که عمود برای امام علیه السلام برافراشته می شود، ولی چرا، چگونه و با چه هدفی، کسی نمی دانست. یکی می گفت ستون آهنی است. دیگری می گفت پرچمی است که برای امام برافراشته می شود و آن یکی می گفت نوری است که تاریکی های نادانی را از امام علیه السلام می زداید، ولی هیچ کس پاسخ دقیق و قانع کننده ای ارائه نمی کرد.


1- تفسیر نمونه، ج 8، ص126؛ اصول کافی، ج1، ص171.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه