نوجوان و امامت صفحه 86

صفحه 86

علم غیب

فرصت خوبی برای او فراهم شده بود. او و امیرمؤمنان علی علیه السلام در باغی که جوی آب از وسط آن می گذشت، زیر سایه درختان نخل قدم می زدند و گفت وگو می کردند. دوست داشت پرسشی را که از مدت ها پیش در ذهن داشت، مطرح کند. پرسش او درباره دانش پیامبر بود. پس از اندکی تأمل به امام علیه السلام رو کرد و گفت: یا علی علیه السلام! از دانش پیامبر برایم سخن بگو. آیا پیامبر از پیشینیان و آیندگان خبر داشته است؟ امیرمؤمنان با این پرسش صهیب که نشانه ناآگاهی او از مقام پیامبر بود از راه رفتن باز ایستاد و با شگفتی به او نگاه کرد و فرمود: ای صهیب، چه می گویی؟! صهیب گفت: می دانستم که پیامبر از پیشینیان و آیندگان خبر دارد، ولی خواستم از زبان مبارک تو بردانسته هایم بیافزایم. امام علی علیه السلام در این باره روایتی را نقل کرد تا با بیان آن همه چیز برای صهیب روشن شود. امام علیه السلامفرمود: «روزی با رسول خدا همراه بودیم. رسول خدا به من فرمود: یا علی! آیا می دانی شقی ترین پیشینیان کیست؟ گفتم کسی که شتر صالح را پی کرد و آن را کشت؟ پیامبر فرمود: راست گفتی. حال بگو شقی ترین آیندگان کیست؟ گفتم: نمی دانم. فرمودند: آن کسی که بر فرق تو شمشیر بزند.»

صهیب، وقتی این روایت را شنید پاسخش را دریافت کرد، ولی شقی ترین شخص چه نام دارد؟ این پرسشی بود که برای او بی پاسخ ماند. این سخن پیامبر که فرموده بود کسی که بر فرق علی علیه السلام شمشیر می زند، شقی ترین فرد است، ذهن او را مشغول کرده بود تا این که عثمان، خلیفه سوم کشته شد. صهیب از کسانی بود که از مردم برای علی علیه السلام بیعت می گرفت. او به همراه ابن اثیر، به مکانی رسیدند که انبوه مردم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه