نوجوان و امامت صفحه 92

صفحه 92

رسول خدا بود و یک لحظه او را تنها نمی گذاشت.

گواهی خضر

مرد خوش چهره با قامتی بلند، در حالی که لباس پاکیزه ای بر تن داشت، از زیر درختان نخل می گذشت. نسیم ملایمی می وزید و شاخه های درختان را این سو و آن سو می برد. به مسجد نزدیک شد. نهر آبی از کنار مسجد روان بود و گروهی در حال وضو گرفتن بودند. او نیز دوباره وضو گرفت و وارد مسجد شد. نوای دل نشین قرآن از داخل مسجد به گوش می رسید. لحظه ای ایستاد و به اطرافش نگریست. شخص مورد نظرش آن جا نبود. اندکی صبر کرد. او را از دور دید. در حالی که دو فرزندش حسن و حسین علیهماالسلام همراه او بودند، وارد مسجد شد و گوشه ای نشست. مرد ناشناس حرکت کرد و خود را به امام علی علیه السلام رساند. امام علیه السلام به احترام مرد از جا برخاست. او سلام کرد. امام علیه السلام نیز پاسخ داد و او را در کنار خود نشاند. پس از اندکی، مرد سخن آغاز کرد و گفت: ای علی علیه السلام! سه پرسش دارم. اگر پاسخ گفتی، من یقین می کنم که تو جانشین رسول خدا هستی و اگر پاسخ نگفتی، با مردم برابر هستی و امتیازی برایشان نداری. امام علی علیه السلام فرمود: هر آن چه می خواهی از من بپرس. در این هنگام جمعیت زیادی نیز برای شنیدن و تماشای این پرسش و پاسخ جمع شده بودند. این یک آزمون برای امام علی علیه السلام محسوب می شد و نیز آزمونی برای سه خلیفه که خود را جانشین پیامبر اکرم می دانستند. طرفداران علی علیه السلام یقین داشتند که آن حضرت بر حق است و به راحتی می تواند این سه پرسش و هر پرسش

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه