خلاصه عبقات الانوار : حدیث منزلت صفحه 118

صفحه 118

فقط بر نزدیکی جایگاه و اختصاص او به برادری از سوی رسول استدلال می شود.»

نیز: در گفته ی همگی آنان، آمده که هارون در زمان حیات موسی علیهما السلام درگذشت و خلافت به او پس از وفات موسی نرسید، پس در مورد مشبّه به که حضرت علی علیه السلام است، امر همان گونه باید باشد. این سخن در کلام شان آمده است، و معنایش جز سلب خلافت به طور مطلق از امام علیه السلام نیست، بلکه معنای سخنشان این است که حدیث منزلت اصلا دلیل بر عدم خلافت ایشان است. از آن به خداوند پناه می بریم.

دیدیم که در گفته ی قسطلانی چنین آمده است: «پس دوره ی بعد از وفات حضرت موسی، از شمول این کلام خارج شد، چون هارون پیش از موسی درگذشت، پس مشخّص شد که این جانشینی مربوط به زمان حیاتش، هنگام حرکت به جنگ تبوک، بوده است». علقمی و عزیزی هر دو در شرحشان بر جامع صغیر سیوطی به همین گونه آورده اند. و این نص صریحی است که دلالت بر خلافت را به طور مطلق انکار می کنند، چون معنای این سخن خارج شدن خلافت به طور مطلق پس از مرگ است والّا تعیین که در زمان حیاتش باشد، انجام نیافته است.

عبدالوهاب قنوجی نیز در کتابش (بحرالمذاهب) گوید: «و اگر (حدیث منزلت) پذیرفته شود، دلالتی بر نفی امامت آن سه نفر پیش از علی ندارد.». این کلام صراحت دارد که او، خواستار نفی مطلق دلالت است، و این که اگر پذیرفته شد دلالتی بر نفی امامت آن سه نفر ندارد...

هم چنین در «شرح التجرید» قوشچی آمده است: «و پس از جدال و جنجال ها، دلالتی بر نفی امامتِ سه امام قبل از علی رضی الله عنه، ندارد». پس روشن می شود که: آنان دلالت حدیث منزلت بر اصل خلافت را نفی و انکار می کنند، و این همان چیزی است که ناصبی ها بر آن هستند. پس شکّی در ناصبی بودن خطابی، قاضی عیاض، توربشتی، علقمی، عزیزی، قاری، حلبی و امثال آنان، نمی ماند.

15_ 7. ولی الله دهلوی

امّا تمام این مطالب، اهل سنّت در سرزمین هند را پریشان نمی کند، آن گونه که با سخن ولی الله پریشان می شوند که دشمنی و بغض او نسبت به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ، در پرتو سخن فرزندش (دهلوی) اثبات می شود. ولی الله گوید :

«هنگامی که مرتضی را در جنگ تبوک جانشین خود گماشت، او را در دو صفت شبیه به هارون دانست: در مدّت غیبت جانشین اوست و از اهل بیت اوست، و نبوّت را نفی کرد. این مطلب ارتباطی با خلافت کبری ندارد که بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله است، چرا که در هر جنگی امیری بر مدینه تعیین می کرد... پس خلافت کبری یک امر است، و خلافت صغری در مدت غیبت از مدینه، امر دیگری است».(1)

این گفته ی اوست... آیا این همان گفته ی ناصبی ها نیست که پسرش نقل کرده است که «این خلافت، غیر از خلافت مورد بحث است»؟!

16_ 7. عبدالعزیز دهلوی

سخن عبدالعزیز دهلوی (صاحب تحفه اثنا عشریه) که تشکیک ناصبی ها را نقل کرده است، دشمنی خودش را نیز اثبات


1- إزاله الخفاء، آخر فصل هفتم از مقصد اوّل.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه