خلاصه عبقات الانوار : حدیث منزلت صفحه 294

صفحه 294

دانسته می شود که اگر علی مورد نصّ در خلافت بود، عبّاس داناترین مردم به آن بود، و چنین سخنی نمی گفت.

اشکال: مراد عبّاس این بود، که فرمان روایی که پیامبر صلی اله علیه [و آله] و سلم قرارش داد، آیا به آنان واگذار می شود یا نه؟

پاسخ:لفظ «برای مایابرای غیرما»اقتضای ملک واستحقاق دارد. وعبّاس نگفت : «از او بپرس آیا این امر را به ما می سپارد یا نه؟» تا آن چه اشکال کرده اند، درست باشد.

همچنین روایت شده که علی رضی الله عنه پس از آن به او گفت: ترسیدی که پیامبر صلی اله علیه [و آله] و سلم بگوید: خلافت برای غیر شماست و مردم آن را هرگز به ما ندهند. و معلوم است که اگر می گفت، استحقاق آن برای غیر شماست، تنها الزام می آورد، نه این که اگر می گفت: مردم آن را به شما واگذار نمی کنند.»

گویم :

تمامی آن چه روایت کرده اند، نزد ما ثابت شده نیست. لیکن ما_ از جهت الزام _ به آن استدلال می کنیم و به رازی می گوییم: اگر حدیث منزلت دلالت بر نفی خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام داشت، عبّاس داناترین مردم به آن بود و لذا چنین سخنی به حضرت علی علیه السلام نمی گفت.

فرض کنیم عبّاس این سخن راگفت، و فرض کنیم نسبت به حدیث منزلت و معنی آن جاهل بود. لیکن اگر حدیث منزلت دلالت داشت بر آن چه رازی پنداشته، امیرالمؤمنین علیه السلام به سخن عبّاس پاسخ می داد و آن را ردّ می کرد، بنا به دلالت حدیث منزلت و اینکه به پندار آنان، استحقاق خلافت نداشت، نه این که چنان سخنی بگوید که روایت کرده اند.

20_ گفته ی عبّاس به علی علیه السلام : دستت را دراز کن تا با تو بیعت کنم

حدیث منزلت بر نفی خلافت دلالت ندارد، به دلیل این گفته عبّاس به امیرالمؤمنین علیه السلام که _ هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم قبض روح شدند_ به حضرتش گفت : «دستت را دراز کن تا با تو بیعت کنم، مردم می گویند: این عموی رسول خداست که با پسرعمویش بیعت کرد، و دو نفر هم با تو مخالفت نمی کنند.»

اگر مدلول حدیث مطلبی بود که رازی و پیروان او گمان برده اند، عبّاس چنین نمی گفت. و به فرض که می گفت، امیرالمؤمنین علیه السلام آن را رد می فرمود.

رازی براساس همین سخن بر عدم نصّ بر امیرالمؤمنین علیه السلام استدلال کرده است، به آن چه ثبوتش _ یعنی ثبوت این سخن از آن _ نزد او ظاهر می شود.

21_ نصّ عمر بر شش نفر و سفارش او به هر یک از آنان

رازی به گمان خود برای عدم نصّ بر امیرالمؤمنین علیه السلام به قضیّه ی شورا استدلال کرده و گوید: «عمر رضی الله عنه بر شش نفر تصریح کرد، و به هر یک از آنان سفارش می کرد که اگر پیشوا شد نزدیکانش را بر مردم تسلّط ندهد، با این که می دانست آنان ترک دین و روی گردانی او از نصّ پیامبر را می دانند، پس در میان آنان کسی نبود که بگوید: چگونه از این کار ما را نهی می کنی در حالی که خودت نصّ خداوند و نصّ پیامبرش را ترک گفته ای؟»

گویم :

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه