- سخن مؤلّف 1
- سخن نویسنده ی عبقات الأنوار 5
- سند حدیث منزلت 8
- مشهورترین راویان حدیث منزلت 9
- اشاره 9
- 1_ روایت محمّدبن اسحاق 12
- 2_ روایت ابوداوود طیالسی 13
- 4_ روایت ابن ابی شیبه 15
- 5_ روایت احمد حنبل 16
- 7_ روایت ابن عرفه 17
- 6_ روایت بخاری 17
- 10_ روایت ابوحاتم ابن حبّان 19
- 9_ روایت ابن ماجه 19
- 13_ روایت عبدالله بن احمد 20
- 12_ روایت ابن ابی خیثمه 20
- 11_ روایت ترمذی 20
- 15_ روایت نسایی 21
- 16_ روایت ابویعلی 25
- 17_ روایت طبری 27
- 20_ روایت طبرانی 27
- 19_ روایت ابوعوانه 27
- 18_ روایت ابوالشیخ 27
- 21_ روایت مخلّص ذهبی 31
- 25_ روایت حاکم 32
- 23_ روایت ابولیث سمرقندی 32
- 22_ روایت مطیری 32
- 24_ روایت حسن بن بدر 32
- 28_ روایت ابن مردویه 33
- 30_ روایت ابن سمّان 33
- 29_ روایت ابونعیم 33
- 31_ روایت تنوخی 33
- 32_ روایت خطیب بغدادی 33
- 26_ روایت خرگوشی 33
- 27_ روایت شیرازی 33
- 34_ روایت ابن المغازلی 34
- 33_ روایت ابن عبدالبر 34
- 37_ روایت رزین عبدری 36
- 38_ روایت عاصمی 36
- 35_ روایت شیرویه دیلمی 36
- 36_ روایت بغوی 36
- 40_ روایت ابن عساکر 38
- 39_ روایت عمر الملّا 38
- 41_ روایت ابوطاهربن سلفه 64
- 42_ روایت موفّق خوارزمی 64
- 43_ روایت صالحانی 66
- 45_ روایت مبارک ابن اثیر 66
- 44_ روایت فخر رازی 66
- 46_ روایت ابوالحسن ابن اثیر 67
- 48_ روایت ابن النجّار 68
- 47_ روایت ابوربیع بلنسی 68
- 49_ روایت ابن طلحه قرشی 68
- 52_ روایت نووی 69
- 50 _ روایت سبط ابن جوزی 69
- 51_ روایت گنجی 69
- 53_ روایت محبّ طبری 69
- 54_ روایت وصّابی 70
- 56_ روایت ابن سید النّاس 71
- 55_ روایت حموینی 71
- 59_ روایت ابن کثیر دمشقی 72
- 58_ روایت یافعی 72
- 60_ روایت علاءالدوله سمنانی 74
- 62_ روایت جمال مزّی 74
- 61_ روایت خطیب تبریزی 74
- 65_ روایت ابن الشحنه 75
- 66_ روایت زین العراقی 75
- 64_ روایت همدانی 75
- 63_ روایت زرندی 75
- 67_ روایت ملک العلماء 76
- 70_ روایت سیوطی 76
- 69_ روایت ابن صبّاغ 76
- 68_ روایت ابن حجر عسقلانی 76
- 71_ روایت دیار بکری 77
- 73_ روایت متقی 77
- 72_ روایت ابن حجر مکّی 77
- 77_ روایت عیدروس 78
- 78_ روایت ابن باکثیر 78
- 74_ روایت شهاب احمد 78
- 76_ روایت منّاوی 78
- 80_ روایت بدخشانی 78
- 75_ روایت جمال محدّث 78
- 79_ روایت محبوب عالم 78
- 82_ روایت ولی الله دهلوی 79
- 81_ روایت محمد صدر عالم 79
- 85_ روایت محمّدمبین لکهنوی 79
- 86_ روایت ولی الله 79
- 84_ روایت رشید دهلوی 79
- 83_ روایت عجیلی 79
- 87_ روایت زینی دحلان 79
- صحّت حدیث منزلت، فراوانیِ طرق و تواتر آن 80
- 88_ روایت شبلنجی 80
- اشاره 80
- گفتار گنجی درباره صحّت آن 81
- اعتراف عبدالحق به اتّفاق بر صحّت آن 81
- اعتراف ابن تیمیه 81
- کتاب تنوخی در نقل های حدیث 81
- شرح حال تنوخی 82
- اعتراف ابن عبدالبر 82
- گنجی تعدادی از صحابه راوی حدیث را نام می برد 83
- ابن کثیر و سخن ابن عساکر 83
- اعتراف مزّی 83
- سخن ابن حجر مکّی 84
- اعتراف عسقلانی 84
- تواتر این حدیث 84
- حاکم نیشابوری 85
- سیوطی 85
- متّقی 85
- محمّد صدر عالم 85
- ولی الله دهلوی 86
- مولوی مبین 86
- اشاره 87
- مجادله در مورد صحت یا تواتر حدیث باطل است 87
- [ بخش اوّل _ سخنان آنان] 87
- ابوالحسن آمدی 87
- شمس الدّین اصفهانی 88
- عضدالدّین إیجی 88
- شرح حال آمدی 88
- تفتازانی 88
- عبدالکریم صدّیقی 89
- [ بخش دوم: پاسخ به آن سخنان] 89
- اسحاق هروی 89
- قوشچی 89
- شریف جرجانی 89
- نتیجه ی سخنانشان دو مطلب است 89
- حسام الدّین سهارنپوری 89
- اشاره 89
- اشاره 90
- پاسخ 90
- 1_ انکار صحّت حدیث 90
- 2_ حدیث منزلت نزد شیعه متواتر است : 91
- [نکته ی سوم] احتجاج به حدیث منزلت صحیح است، گرچه حدیث واحد باشد 91
- 2_ نفی تواتر، به این که خبر واحد است 91
- 1_ حدیث های متواتر دیگری آن را تأیید می کنند : 91
- اشاره 91
- پاسخ 91
- اشاره 91
- 4_ نقض حدیث منزلت با حدیث «الائمّه من قریش» 92
- [نکته پنجم: قطعی بودن حدیث های دو صحیح] 94
- اشاره 99
- ابن جوزی آن را در شمار «کلمات بی پایه» آورده است 99
- ذهبی گوید: دروغ و زشت و ناپسند است. 100
- ابن حجر: دروغ و افترا است. 101
- نقض سخنان دهلوی پیرامون حدیث منزلت 102
- اشاره 102
- تحریف عبارت اصلی حدیث توسط دهلوی 103
- اشاره 103
- 1_ دهلوی گوید: بخاری و مسلم آن را از براءبن عازب روایت نکرده اند. 103
- جمله «آیا مرا جانشین خود می کنی»، در تمامی روایت های دو صحیح نیست 105
- 2_ دهلوی خود را تکذیب می کند 106
- 3_ اعتراف دهلوی به دلالت حدیث بر امامت 106
- 4_ دهلوی گوید : 106
- اعتراف رشید دهلوی 107
- 5_ نفی امامت دیگری 108
- اشاره 108
- 6_ ناصبی ها دلالت حدیث بر امامت را انکار می کنند 108
- یک ناصبی «هارون» را به «قارون» تحریف کرده است 109
- اشاره 110
- 7_ بعضی از کسانی که دلالت حدیث به امامت را انکار کرده اند 110
- 1_ 7. سخن فضل الله توربشتی 111
- 2_ 7 تا 4_ 7. سخن عیاض، طیّبی، قاری 111
- 6_ 7. شمس الدّین خلخالی 113
- 8_ 7. خطّابی 114
- 9_ 7. ابوزکریا نووی 114
- 10_ 7. شمس الدّین کرمانی 114
- 11_ 7. ابن حجر عسقلانی 115
- 12_ 7. شهاب الدّین قسطلانی 115
- 13_ 7. محب الدّین طبری 116
- 14_ 7. نورالدّین حلبی 116
- 16_ 7. عبدالعزیز دهلوی 118
- 15_ 7. ولی الله دهلوی 118
- 18_ 7. پاسخ اعور واسطی به این حدیث 119
- اشاره 119
- 17_ 7. گفته ی سهارنپوری اصل گفته های نسبت داده شده دهلوی به ناصبی هاست 119
- بدگویی های او نسبت به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام 120
- نگاهی به گفته هایش و پاسخ آن ها 120
- تناقض گویی های اعور 121
- افترا زدن او بر حضرت هارون علیه السلام 123
- اشاره 124
- 19_ 7. سخن ابن تیمیه در پاسخ به این حدیث 124
- بررسی گفته های ابن تیمیه و پاسخ به آن ها 126
- چرا گفت: «آیا مرا بجا می گذاری...؟» 127
- نسبت دروغ دادن به دو صحیح 128
- ابن تیمیه باتناقض گویی هایش فتنه انگیزی منافقان را تأیید می کند 128
- 9_ خلافت محمدبن مسلمه، سباع بن عرفطه و ابن ام مکتوم 129
- اشاره 129
- 8_ تمایز دو خلافت 129
- پیامبر در تبوک، فردی غیر از علی را بر مدینه جانشین خود نکرد 130
- 10_ جانشینی مرتضی مطلق نبود 134
- پاسخ به استدلال نویسنده ی المرافض در مورد تخصیص خلافت 135
- اشاره 135
- 11_ این خلافت، محدود بود 135
- 12_ محرم بودن و عضو خانواده بودن 137
- 13_ عدم دلالت برخلافت 137
- 14_ پاسخ گویی اهل سنت 137
- 15_ پراکندگی سخن شیعه 138
- 16_ دهلوی دومین وجه استدلال را در حاشیه آورده و از پاسخ درمانده است 140
- 17_ نابسامانی های استدلال 141
- اشاره 142
- 1_ اسم جنس مضاف به عَلَم، از لفظ های عموم نیست 142
- دلالت حدیث بر تعمیم منزلت ها 142
- اسم جنس مضاف، از صیغه های عموم است 145
- 2_ اسم جنس مضاف به عَلَم، برای عهد است 151
- 3_ اثبات طلاق 152
- 4_ وجود قرینه بر عهد 154
- اشاره 154
- حدیث منزلت در روز مؤاخاه (پیمان برادری) 157
- حدیث منزلت هنگام ولادت حسنین علیهما السلام 158
- حدیث منزلت روز جنگ خیبر 158
- حدیث منزلت هنگام سدّ الأبواب (بستن همه ی درها به مسجدالنّبی) 158
- حدیث منزلت در موضع دیگر 158
- حدیث منزلت در روز غدیر 159
- حدیث منزلت در موضع دیگر 159
- حدیث منزلت در ضمن حدیث فضیلت عقیل و جعفر 159
- حدیث منزلت در روایت سلمان 159
- حدیث منزلت در موضع دیگر 159
- ابن تیمیه ورود حدیث در غیر تبوک را نفی می کند 160
- حدیث منزلت در ده موضع 160
- 5_ همانندیِ خلافت امیرالمؤمنین و هارون علیهما السلام 163
- اشاره 164
- 6_ تقیید جانشینی به زمان غیبت پیامبر صلی الله علیه و آله 164
- 7_ موجب اهانت می شود 164
- رد کردن اباطیل و دروغ های ابن تیمیه 165
- 8 _ صحّت استثنا، دلالت بر عموم دارد 168
- اشاره 168
- پاسخ به این مدّعا که استثنا در این حدیث، منقطع است 170
- اشاره 184
- سخن شارحان این حدیث در اتّصال استثنا 184
- 1_ در پرتو سخنان دانشمندان در معنی حدیث : 191
- 2_ در پرتو آیه ی (قل لا أجد...) و آن چه مفسّران گفته اند 195
- اشاره 204
- 1_ تشبیه در جایی که احتمالش را می دهد، عمومیت را ایجاب می کند : 204
- گونه ها و صورت های دیگر از دلالت این حدیث بر عمومیت منزلت 204
- 2_ لازمه ی قرار گرفتن شییء به منزله ی شییء دیگر آن است که احکام آن بر این مترتب شود 206
- 4_ دلالت این حدیث بر عموم به اعتراف فخر رازی 207
- 3_ دلالت حدیث بر عمومیّت به اعتراف عبدالحق دهلوی 207
- 5_ دلالت بر عمومیت در گفته ی دهلوی 208
- 6_ دلالت بر عمومیّت در سخن ابن روزبهان 209
- 7_ دلالت هایی بر عمومیّت، از سخنان مولوی محمّد اسماعیل 209
- 8_ دلالت بر عمومیّت بر اساس سخن خجندی در پرتو این حدیث 210
- 9_ حدیث نبوی صلی الله علیه و آله و سلم: چیزی از خداوند نخواستم جز این که مانندش را برای تو درخواست کردم... 211
- 10_ حدیث نبوی صلی الله علیه و آله و سلم: علی نفس من است 213
- 11_ حدیث نبوی صلی الله علیه و آله و سلم: تو می شنوی آن چه من می شنوم 213
- 12_ حدیث نبوی صلی الله علیه و آله و سلم: پروردگارا! من همان گونه می گویم که برادرم موسی گفت 214
- آیا خلافت از منزلت های حضرت هارون علیه السلام بود؟ دهلوی گوید: نمی پذیریم! 217
- 1_ رد کردن ادّعای منافات بین خلافت و نبوّت 217
- 2_ سخن دیگر دهلوی 233
- آیا برکناری، کاستیِ نفرت انگیز است؟ 234
- 1_ انقطاع خلافت را نمی توان جایز دانست، چون کاستیِ نفرت برانگیز است. 234
- 3_ اثبات نبوّت استقلالی برای حضرت هارون علیه السلام اشکال را رفع نمی کند 237
- 2_ مثال زدن به عادت پادشاهان رفع اشکال نمی کند 237
- 4_ خلاصه سخن در این مقام 245
- اشاره 246
- سخنی بسیار زشت از فخر رازی 246
- 1_ گفته هایی در وجوب تنزیه پیامبران از نفرت انگیزها 246
- 2_ پاسخ ادّعای رازی این است که مسأله بر حسن و قبح استوار است 251
- 1_ اعتراف پیشین او به دلالت این حدیث بر امامت 269
- سخن دهلوی 269
- آیا رحلت حضرت هارون پیش از حضرت موسی علیهما السلام بر نفی خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دلالت دارد؟ 269
- 3_ اعتراف های رشید شاگردش به دلالت حدیث 270
- 2_ اعتراف بعدی او به دلالت این حدیث بر امامت 270
- 4_ اعتراف های پدرش به دلالت حدیث بر امامت 271
- 5_ اعتراف کابلی به دلالت این حدیث بر امامت 271
- 8_ این نظر، با مراد شیعه و اهل سنّت هر دو، منافات دارد 278
- 7_ اگر استدلال تمامیّت یابد، مطلقاً، دلالت بر نفی خلافت ایشان می کند. 278
- 9_ سخن بعضی ناصبی ها بنابر نقل راغب 279
- 10_ چنگ زدن رازی به خرافه های جاحظ 280
- 11_ به عقیده عبدالجبار، این حدیث فقط یک منزلت ثابت را در بر می گیرد. 285
- 12_ ادّعای دلالت بر نفی خلافت، فقط یک فرض و تقدیر است 289
- 13_ استحقاق خلافت منزلتی ثابت شده برای حضرت هارون علیه السلام است 289
- 15_ منزلت همان مرتبه است که امری ثابت است 290
- 14_ اگر بگویند: فلانی در جایگاه فلانی است در این مورد که چنان نباشد، صحیح نیست. 290
- 16_ حدیث منزلت درباره ی شیخین 292
- 17_ تشبیه عثمان به حضرت هارون علیه السلام 292
- 19_ سخن عبّاس به امیرالمؤمنین علیه السلام پیرامون خلافت 293
- 18_ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از وقتی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قبض روح شدند، خلافت را مطالبه کردند. 293
- 21_ نصّ عمر بر شش نفر و سفارش او به هر یک از آنان 294
- 20_ گفته ی عبّاس به علی علیه السلام : دستت را دراز کن تا با تو بیعت کنم 294
- 22_ سخن دیگر عمر بن خطاب 295
- 23_ عملکرد عبدالرّحمان در شورا 295
- 24_ کلام امیرالمؤمنین علیه السلام در شورا 296
- دلالت حدیث منزلت 298
- مقدمه: پاره ای از وجوه دلالت این حدیث بر نفی خلافت آن سه تن 298
- دلالت حدیث بر افضلیّت 299
- دلالت حدیث بر عصمت 299
- دلالتش بر اعلمیت 299
- دلالت حدیث بر خلافت عامه 299
- دلائلی بر دلالت حدیث منزلت 300
- (1) واجب بودن اطاعت حضرت هارون علیه السلام 300
- دلیل هایی بر دلالت حدیث منزلت 300
- (2) امامت و جانشینی حضرت هارون علیه السلام 317
- (10) امر خداوند به موسی و هارون علیهما السلام 349
- (11) فریاد درخت خرما 350
- (12) جمله ی «جز این که پس از من پیامبری نیست.» 351
- (13) کلام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم : «اگر بود، تو آن بودی.» 352
- (15) گفته ی عمّار درباره ی حضرت امیر علیه السلام و استدلالش به حدیث منزلت 357
- (16) اعلم بودن، از منزلت های حضرت هارون علیه السلام است 360
- (17) دلالت این حدیث بر اعلمیّت از زبان معاویه 361
- (19) سخن اروی دختر حارث با معاویه 365
- (20) افضلیّت، از جمله منزلت های حضرت هارون علیه السلام است 378
- (21) ورود حدیث در جنگ تبوک به عنوان دل جویی 390
- (22) اصلاح امور مدینه 390
- (23) یا من باید بمانم یا تو بمانی 394
- (24) همان اجر پیامبر صلی الله علیه و آله و همان غنیمت او 396
- (25) باید تو جانشین من باشی 397
- (27) خلیفه پیامبر 409
- (28) تو را به جای نهادم تا خلیفه ام باشی 410
- (29) دلالت حدیث بر این که امیرالمؤمنین علیه السلام پس از آدم و داوود و هارون علیهم السلام چهارمین خلیفه است 415
- (30) حدیث منزلت در سیاق توصیف حضرتش علیه السلام به «سید المسلمین و امیرالمؤمنین و خیر الوصیین و أولی النّاس بالنبیّین» 418
- (31)گوشت و خونش از گوشت و خون من 419
- (32) حدیث منزلت هنگام برادرگزینی 422
- (33) حدیث منزلت در روز جنگ خیبر 429
- (34) حدیث منزلت در احتجاج مأمون با فقها 434
- (35) دعای پیامبر صلی الله علیه و آله 436
- (36) دلالت حدیث بر نیابت حضرت علی بن ابی طالب از سوی رسول خدا 440
- (37) جلال محلّی به دلالت این حدیث بر خلافت حضرت علی علیه السلام تصریح می کند 440
- (38) دلالت این حدیث بر خلافت نزد بزرگان این قوم 442
- (39) عمر آرزو کرد کاش این حدیث در باره اش وارد می شد. 442
- (40) استدلال امام علیه السلام در شورا به این حدیث 445
- اشاره 447
- ضمیمه ی حدیثِ منزلت 447
- مورد (1_2) روز برادری 449
- اشاره 449
- 2_ روایت قطیعی 449
- 1_ روایت احمدبن حنبل 449
- 3_ روایت طبرانی 450
- 4_ روایت ابونعیم اصفهانی 450
- 5_ روایت ابن مغازلی 451
- 6_ روایت موفّق بن احمد خوارزمی 451
- 7_ ابن عساکر 452
- چند نکته 453
- مورد (4) روز جنگ خیبر 462
- مورد (5) هنگام نهی از خوابیدن در مسجد 466
- مورد (6) هنگام بستن دَرهای مسجد نبوی 468
- مورد (7) روزی که تکیه بر علی علیه السلام داده و نزد یارانش آمد 470
- مورد (8) در خانه ی امّسلمه 472
- مورد (9) جریان دیگری که انس روایت می کند 476
- مورد (10) جریان دختر حمزه رضی الله عنه 477
- مورد (12) در سخن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با عقیل 479
- مورد (11) روز غدیرخم 479
«حجّه الله البالغه» آمده است.
و بدین گونه برای ردّ فضیلت های امیرالمؤمنین علی علیه السلام که در خبرهای هر دو گروه (شیعه و سنّی) آمده است، جرأت یافته اند، آن هم به علّت ناهمگونی میان آن ها با حدیث های صحیح بخاری و مسلم و مقدّم داشتن حدیث های آن دو، با ادّعای اجماع بر صحّت آن دو کتاب، چنان که در کتاب «قره العینین» آمده است. آنان شیعه را از این جهت نکوهش می کنند که به حدیث های آن دو کتاب، اعتماد ندارد. آن گونه که در «النواقض» آمده است.
و مطالب دیگری که در شأن دو صحیح گفته اند
با این همه، حدیث منزلت را_ با آن که در هر دو صحیح نقل شده است _ ضعیف می دانند.
به هرحال، آن چه پیش از این درباره ی سند حدیث منزلت و صحّت و استواری و تواتر آن، از گفته های آنان آوردیم _ به ویژه این که از حدیث های دو صحیح و دیگر صحیح هاست _ کافی است تا تضعیف آنان در سند این حدیث را باطل کند.
2_ نفی تواتر، به این که خبر واحد است
اشاره
مطلب دوم، نفی تواتر حدیث و ادّعای این که خبر واحد است، آن هم بعد از اعتراف به صحّت آن در نظر اهل حدیث.
پاسخ
بطلان این سخن مانند مطلب نخست، آشکار و روشن است، از این رو که دیدیم بیش ازبیست نفرازاصحاب روایتش کرده اند،درصورتی که ابن حجرباروایت یک حدیث از هشت صحابی نفر، و ابن حزم از چهار نفر صحابی، تواتر آن حدیث را ادّعا می کند.
در همین حال، گروهی از بزرگانشان _ و پیشاپیش همگی حاکم نیشابوری _ نصّ بر تواتر آن دارند و سیوطی و متّقی آن را در کتاب های خود درباره حدیث های متواتر، آورده اند.
[نکته ی سوم] احتجاج به حدیث منزلت صحیح است، گرچه حدیث واحد باشد
اشاره
اگرهم بپذیریم که حدیث منزلت، خبر واحد است نه متواتر، استدلال و احتجاج به آن در راستای امامت مولایمان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به چند دلیل صحیح است، از جمله :
1_ حدیث های متواتر دیگری آن را تأیید می کنند :
اگر حدیث منزلت را متواتر ندانیم، قطعآ حدیث های متواتر دیگری آن را تأیید می کنند مانند حدیث «من کنت مولاه فعلیّ مولاه»، و مانند آن، که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به طور متواتر در کتابهایشان در فضایل و مناقب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است.
2_ حدیث منزلت نزد شیعه متواتر است :
بدون شک این حدیث نزد شیعه متواتر است، افزون بر نقل بزرگان و ارکان اهل سنّت _ و با نقل های بسیار_ که موجب قطع و یقین به صدور آن از پیامبر است، و حدیثی که چنین جایگاهی داشته باشد، اشکالی در تمسّک به آن نیست.