درسنامه کلیات امامت صفحه 118

صفحه 118

تنوع استدلال بر ضرورت وجود انسان کامل

می توان انسان کامل را بر عناوین نبی، ولی، وصی، امام و حجّت، در اصطلاح متکلمین و بر «اول ما صدر» نزد شیخ اشراق و ملاصدرا، یا «عقل اول» نزد مشاء، و بر «حقیقت نور محمدی» و «اول ما خلق» در لسان روایات تطبیق کرد؛ لذا هر کدام برای اثبات وجود مستمر چنین موجودی به اقامهِ برهان و بیان استدلال دست زده اند.

تفاوت تنها در چگونگی استدلال و راه اهل کلام، فلسفه و عرفان در تبیین حقیقت و بیان ضرورت وجود انسان کامل است.

اهل کلام با استناد به قاعدهِ لطف، وجود انسان کامل را برای راهنمایی و ارشاد جامعهِ بشری ضروری می شمارند. فلاسفه در علم النفس با نگاه به مراتب حسی، خیالی، وهمی و هم چنین مراتب عقل عملی و نظری به تبیین حقیقت انسان کامل می پردازند و امکان وجود وی را ثابت می کنند.

وجه مشترک این دو گروه در نگاه زمینی آن ها است؛ زیرا بیان و برهان خود را با توجه به نیازها و یا مدارج زمینی انسان شکل می دهند.

ولی اهل عرفان با نگاه آسمانی، ضرورتِ الهی وجودِ انسان کامل را ثابت می کنند. در این برداشت هدف ذاتی و اساسی از خلقت انسان کامل، اصلاح جامعه و اموری که در دایرهِ تکوین است نمی باشد، بلکه هر چند همه مخلوقات به ویژه جامعه بشری از نعمت وجود او بهره مند می شوند، غرض از خلقت او همانا ظهور تام خالق است، و این مطابق با همان تفسیر است که می فرماید: «خلقت الاشیاء لاجلک و خلقتک لاجلی» و «لایسعنی ارضی و لاسمائی بل یسعنی قلب عبدی المؤ من».

به بیان دیگر استدلال متکلمان بر اثبات ضرورت امام متوجه امامت و جایگاه اجرایی و مدیریتی او برای انسان و جامعه است، ولی استدلال عارفان بیشتر معطوف به امام و جایگاه وجودی او در عالم هستی است.

برهان عرفانی بر ضرورت انسان کامل

همهِ عالم مظهر و جلوهِ حق هستند، مظهریت هر شیء محدود به حدود آن است. در این میان تنها انسان است (به خاطر حقیقت هستی و جایگاهش) که مظهر حق است، آن

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه