درسنامه کلیات امامت صفحه 27

صفحه 27

بنابر این، تعریف امام به «هادی و راهبر مردم به سوی کمال در بستر دین»، صحیح تر به نظر می آید؛ و مدیریت سیاسی و حاکمیت اجتماعی و سایر وظایف نیز، از شئون و مقامات ایشان است.

خلیفه و خلافت

شاید اولین تعبیری که برای جانشین (ظاهری) پیامبر استعمال شد واژه «خلیفه» است. ابوبکر خود را خلیفه رسول خدا خواند و عمر ابتدا عنوان خلیفهِ خلیفه رسول خدا بر خود نام نهاد و سپس او را امیرالمؤمنین خواندند و بعد از وی نیز این عنوان برای سایر حاکمان به کار رفت.(1)

خلیفه به معنای جانشین از ریشه «خلف» گرفته شده است. ابن فارس برای این واژه سه اصل و معنا قائل است: چیزی بعد از چیز دیگر و در جای او، برخلاف جلو، تغیّر.(2) راغب نیز در مفردات با پذیرش این معنا به تبیین خلف از دیگری نیز پرداخته است. او می گوید: خَلْف یعنی پشت، نقطه مقابل قدّام است، یعنی پیشاروی و جلو... . تَخَلَّفَ فلان فلانا به کسی گفته می شود که از دیگری عقب بیفتد و پشت سر دیگری بیاید و هر گاه جانشین او بشود مصدرش- خِلَافَه- است با کسره حرف (خ)... . خِلافَه، یعنی نیابت و جانشینی به جای دیگری که: 1. یا در غیاب و نبودن کسی است؛ 2. یا به خاطر مرگ کسی است که دیگری جانشین او می شود؛ 3. یا به علّت ناتوانی کسی؛ 4. و یا به خاطر بزرگی و شرافت است که دیگری جانشین او می شود.(3)

لفظ «خلف» به معنای جانشین 22 بار در قرآن کریم در 19 آیه استعمال شده است مانند «وَ إِذْ قَالَ رَبُّک لِلْمَلَائکهِ إِنی ِ جَاعِلٌ فی الْأَرْضِ خَلِیفَه»؛(4) و «وَ هُوَ الَّذی جَعَلَکمْ خَلائِفَ الْأَرْض».(5)


1- علامه عسکری، مرتضی، معالم المدرستین، ج1، ص201-221.
2- .[2] احمد بن فارس، مقاییس اللغه، ذیل واژه.
3- راغب، المفردات، ص156، ذیل واژه.
4- «و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی خواهم گماشت»؛ (بقره/30).
5- «و اوست کسی که شما را در زمین جانشین [یکدیگر] قرار داد»؛ (انعام/165).
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه