امامت پژوهی: بررسی دیدگاه امامیه٫ معتزله و اشاعره صفحه 323

صفحه 323

«ما» در «إنّما» اصلاً «ما»ی نافیه نیست؛ زیرا اوّلاً، «إنّ» فقط بر اسم داخل می شود و «ما»ی نافیه حرف است و «إنّ» بر آن وارد نمی شود. ثانیا، «ما»ی نافیه تنها چیزی را که بر آن وارد شده است، نفی می کند. بنابراین، «ما»ی نافیه با امری که در جمله ذکر نشده، ارتباط ندارد تا حکم را از آن نفی کند.(1)

اما برای اثبات مدعای خود سه دلیل بیان می کند که ما به یکی از آنها اشاره می کنیم و آن این که در هر جمله ای که «إنّما» به کار می رود، صحیح است که ضمیر منفصل آورده شود؛ مثل «إنّما یقوم انا» و صحت انفصال ضمیر، کاشف از این است که «إنّما یقوم أنا» مثل «لایقوم إلاّ أنا» است؛ زیرا در جای خودش (علم نحو) ثابت شده است که انفصال ضمیر، درست نیست، جز در موردی که اتصال آن متعذر باشد و موارد تعذّر اتصال ضمیر، محصور و معین است. مورد بحث ما از هیچ یک از آنها نیست، جز این که بگوییم «إنّما یقوم أنا» به معنای «ما یقوم إلاّ أنا» است، که بعد از «إلاّ» ضمیر منفصل می آید؛ زیرا اتصال آن، متعذر است.(2)

ج. مراد از اصل و قاعده، یکی از دو مورد زیر است:

1. اصل استصحاب؛ به این معنی که قبل از وضع این لفظ برای معنایی یا در زمانی که برای معنایی وضع می شد، یقین داشتیم که برای معانی متعدد وضع نشده و بعد از آن، شک می کنیم، که در این صورت، همان متیقن سابق را استصحاب می کنیم.

2. قانون وضع اقتضا می کند که هر لفظی برای یک معنی وضع شده باشد، نه بیشتر؛ زیرا غرض از وضع، تفهیم و تفهم است و این غرض، وقتی حاصل می شود که هر لفظ، یک معنی بیشتر نداشته باشد، و الاّ مجمل می شود و تفهیم و تفهم حاصل نمی شود.


1- . سکّاکی، مفتاح العلوم، ص291؛ تفتازانی، مطوّل، ص167.
2- . سکّاکی، مفتاح العلوم، ص291؛ تفتازانی، مطوّل، ص168.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه