امامت پژوهی: بررسی دیدگاه امامیه٫ معتزله و اشاعره صفحه 332

صفحه 332

این جا بیرون بروید که نزاع و مشاجره در پیشگاه پیغمبر شایسته نیست: «قوموا عنّی لاینبغی عندی التنازع».

هنگامی که پیغمبر صلی الله علیه و آله از دنیا رفت، عمر در آن جا حاضر بود و پشت سر هم می گفت: رسول خدا نمرده، او مثل موسی علیه السلام که چهل شبانه روز در میان امتش غایب بود، پیش خدا رفته و برمی گردد و دست کسانی را که مرگ او را اعلام کرده اند، خواهد برید! هر کس که بگوید پیغمبر صلی الله علیه و آله مرده است، من گردنش را با شمشیر خواهم زد. در همین موقع، کسی این آیه را تلاوت کرد: «محمّد رسول اللّه فقط فرستاده خداست؛ و پیش از او فرستادگان دیگری نیز بودند؛ آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، شما به عقب برمی گردید؟»(1) عباس بن عبدالمطلب هم گفت: «پیغمبر از دنیا رفته است». آنگاه از مردم خواست که اگر از رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره مرگش چیزی شنیده اند، بگویند. عمر بی اعتنا به آیه مزبور و سخنان عبّاس، همچنان به تهدیدهای خود ادامه می داد، اما همین که ابوبکر از راه رسید و همان آیه را خواند، عمر خاموش شد و دیگر شعار نداد.

جنازه رسول خدا صلی الله علیه و آله در میان خانواده اش بر زمین رها شد تا به تجهیز آن بپردازند. انصار هم در سقیفه بنی ساعده گرد آمدند و سعد بن عباده را که بیمار بود، آوردند تا حکومت بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله را خود به دست بگیرند.

این مطلب به گوش ابوبکر و عمر رسید؛ پس به همراهی یارانشان، خود را به سقیفه رسانده، در جمع آنها نشستند. آنگاه ابوبکر برخاست و از سابقه مهاجران سخن به میان آورد و گفت: «مهاجران، دوستان و از بستگان رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده اند و از هر کس دیگر در به دست گرفتن زمام حکومت بعد از او سزاوارترند، و به جز ستمگر در ادعای چنین حقّی با آنها درگیر نخواهد شد».

حباب بن منذر انصاری رو به یاران خود کرد و پیشنهاد دو فرمانروا و امیر را


1- . ﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَی أَعْقَابِکُمْ﴾ آل عمران/ 144
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه