امامت پژوهی: بررسی دیدگاه امامیه٫ معتزله و اشاعره صفحه 350

صفحه 350

3. عمر و مخالفتش با احکام دین

عمر با بسیاری از احکام اسلام، مخالفت می کرد و حال آن که آنها احکامی مذکور در قرآن بود؛ از آن جمله، بنای عَسَسی و تجسّس گذاشت و حال آن که حق تعالی از تجسّس نهی کرد، و نیز پیامبر صلی الله علیه و آله که صاحب شرع بود، این بنا را نگذاشت.

در کتابهای مغنی، تاریخ طبری و... روایت شده است که شبی عمر شبگردی می کرد که از خانه ای صدایی شنید و از آن، شکّی به هم رسانید. از دیوار آن خانه بالا رفت و مردی را با زنی و خیک شرابی دید. شروع به تهدید ایشان کرد، آنگاه آن مرد گفت: یا امیرالمؤمنین! شتاب مکن. اگر من یک گناه کردم، تو سه گناه کردی: حق تعالی فرمود: «لاتجسَّسُوا» یعنی تجسّس مکنید! و تو تجسّس کردی، و فرمود: از در خانه داخل شوید و تو از بام داخل شدی و فرمود: چون داخل خانه ها شوید، سلام کنید و تو سلام نکردی. پس عمر گفت: اگر من عفو کنم، تو خوب خواهی شد؟ گفت: بلی، واللّه دیگر این کار را نخواهم کرد. پس عمر او را عفو کرد و در مغنی آمده است که عمر خجالت کشید.(1)

4. بدعت عمر در دین

عمر چندین بدعت در دین قرار داد؛ مثل: نماز تراویح در ماه رمضان که هر شب بیست رکعت و هر رکعت به یک سلام و به جماعت گزارده می شود؛ چنان که ابوحنیفه، شافعی و احمد بن حنبل می گویند، یا سی و شش رکعت؛ چنان که مالک می گوید.(2) ابن ابی الحدید می گوید: تمام مورخان گفته اند که عمر اوّلین کسی است که سنّت گذاشت که نافله رمضان را به جماعت گزارند و به شهرها نوشت.(3)


1- . تاریخ طبری، ج3، ص274.
2- . ابومحمد عبداللّه بن احمد بن قدامی المقدسی، مغنی، ج1، ص456.
3- . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج12، ص75.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه