- نفي تفسير تحريف شده و تخديري از شفاعت 1
- واژه شفاعت 1
- گروههاي متنوع آيات در مورد شفاعت 1
- اشاره 1
- شفاعت ويژه خداست 2
- شفاعت در گرو اجازه خداست 2
- تحريم شفاعت در مورد برخي از گناهان 2
- شرايط برخورداري از شفاعت 2
- ويژگيهاي شفاعت كنندگان 2
- مهم ترين اثر معجزهآساي شفاعت 3
- شفاعت در فرهنگ قرآن 3
- شرايط و ويژگيهاي مسئوليت ساز 3
- شفاعت در فرهنگ عوام 3
- دو تفسير از موضوع شفاعت 3
- آخرين نكته 4
- پاورقي 4
اشاره
اين نوشتار در پاسخ به پرسش يكي از دانشجويان، به رشته تحرير درآمده است. از آنجا كه چنين پرسشي ممكن است براي بسياري ديگر نيز پيش آيد، اصل پرسش و پاسخ جامع و كامل آن را فراروي شما خوانندگان ارجمند قرار ميدهيم. بدان اميد كه براي اين دانشجوي جستجوگر و ديگر دانشجويان، پژوهشگران و صاحبان فكر و انديشه، خواندني باشد. آيا باور شفاعت پيشوايان معصوم، نوعي «آنيميسم» [1] يا پرستش ارواح نيست؟ پاسخ:اين پرسش نشانگر آن است كه ما، هم بايد موضوع شفاعت به مفهوم درست و سازنده آن را از ديدگاه قرآن و روايات مورد ارزيابي و پژوهش قرار دهيم و هم شخصيت حقيقي و قدرت معنوي و اختيارات پيشوايان معصوم را، و هم مفهوم درستِ حاجت خواستن از بارگاه خدا به وسيله آن بندگان شايسته و ادب آموخته را. [2] چرا كه برداشت نادرست، تحريف شده، تخديري و عوامانه از اين مفاهيم سازنده و اميدآفرين چنين داورياي را در پي خواهد داشت؛ از اين رو به نظر ميرسد براي رسيدن به پاسخ روشن و قانعكننده به اين پرسش، ناگزير از طرح چند نكته باشيم:
واژه شفاعت
واژه «شفاعت» در فرهنگ واژهشناسان از ريشه «شَفْع» به مفهوم «جفت» آمده است، كه در برابر آن، واژه «وَتر»، به معني تك و تنها قرار دارد. آن گاه به تدريج به مفهوم پيوستن ناتوان به توانا، ضعيف به نيرومند، و فردي به فردي ديگر به كار رفته است، كه از نظر معنويت و كمال در اوج رشد و شكوفايي قرار دارد و ميتواند در حساسترين شرايط، يار و ياور دلسوز او گردد، و ضمن دفع خطرها و برطرف ساختن مشكلات در فراز و نشيب زندگي از سر راه او، وي را در راه نجات و رستگاري و رساندن به سرمنزل سلامت و سعادت، راه نمايد. واژهشناس نامدار، «راغب اصفهاني» در تفسير گرانسنگ خويش در اين مورد مينويسد: «الشّفعُ ضَمُّ الشَّيءِ إِلي مِثلِهِ.» [3] . واژه «شَفْع»، به مفهوم پيوستن و نيز پيوند دادن پديده و انساني به همانند خويش، آمده است. سپس نتيجه ميگيرد كه كاربرد واژه «شفاعت» بيشتر در پيوستن فردي كه از نظر مقام و موقعيت، در درجه پايين و لرزان است، به كسي كه از نظر مقام و معنويت، برتر و بالاتر است و ميتواند او را شفاعت كند، به كار رفته است، و شفاعت در قيامت از اين جمله است.
گروههاي متنوع آيات در مورد شفاعت
اشاره
شفاعت، يك موضوع قرآني و روايي است. در قرآن شريف، افزون بر بحثهاي گذرا و بدون به كارگيري واژه شفاعت و مشتقات آن، در حدود 30 مورد عنوان «شفاعت»، به كار رفته است. آياتِ بيانگر اين موضوع و شرايط و ويژگيها و قيود متعدد آن، به گروههاي متنوعي قابل تقسيم و پژوهش است، و در نتيجه برطرف كننده شبهههايي كه در مورد شفاعت ممكن است در اذهان جستجوگر پديد آيد.
نفي تفسير تحريف شده و تخديري از شفاعت
گروه نخست، آياتي است كه شفاعت، به مفهوم تحريف شده و تخديري و ابزاري آن را، به صورت مطلق نفي ميكند؛ نظير اين آيه: «وَ اتَّقُوا يَوْمَاً لا تَجْزي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لا يُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا يُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ» [4] . «و از روزي پروا كنيد كه نه هيچ كس، چيزي از كيفر گناهان را از كسي برطرف ميسازد، نه شفاعتي از او پذيرفته ميشود، نه از او بدل و جايگزيني ميگيرند، و نه از جايي ياري خواهد شد.» گفتني است كه در اين گروه از آيات، بيراهههاي پنداري ظالمان و نظريهپردازان فريبكار آنان، براي رهايي جنايتكاران و خودكامگان از كيفر بيداد و حقكشي يا شفاعت به مفهوم تخديري آن، به صراحت نفي ميگردد، تا بدين وسيله نشان دهد كه جز از راه حقگرايي و حقپذيري و ايمان و راستي و انجام كارهاي شايسته و آراستگي به منش و روش انساني و اخلاقي، و توبه و اصلاح و جبران، راهي براي نجات و درخور شفاعت شدن، نيست؛ چرا كه فلسفه شفاعت، زدودن بلاي يأس از رحمت خدا و سوزاندن روحيه نوميدي از امكان نجات، پس از پيش آمدن لغزش، آن گاه اميد بخشيدن و همت دادن و برانگيختن به خودسازي و جبران و اصلاح است؛ نه چراغ سبز نشان دادن به تخريب وتباهي خود و ديگران و يا ادامه گناه و ستم و تباهي.